۲-۴-۴- نقش عوامل مؤثر در پرورش تفکر انتقادی
در پرورش تفکر انتقادی از عناصر گوناگون نظام آموزشی مانند هدف[۶۱]، محتوی[۶۲] و روش تدریس[۶۳] میتوان استفاده کرد که در این جا بیشتر تأکید بر عنصر روش تدریس است. روش پرسش و پاسخ یکی از روشهای مناسب تدریس است که در پرورش تفکر انتقادی می تواند نقش مطلوبی ایفا کند. زیرا که در این روش معلم به وسیله آن، شاگرد را به تفکر درباره مفهومی جدید یا بیان مطلبی تشویق می کند. در این روش، شاگرد تلاش می کند با کوششهای ذهنی، از معلوم به مجهول حرکت کند. معلم در جلسات بحث با شاگردانش، ابتدا به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سوال یا مسئلهای نمیپرداخت، بلکه از طریق پرسشهای متوالی، افراد را به تفکر وامی داشت و آنان را قدم به قدم هدایت میکرد تا خود جواب را به درست کشف کنند. هدف از روش پرسش و پاسخ، تشخیص و تحریک تفکر، توانایی ها و علایق، تقویت قدرت استدلال، سنجش و قضاوت، استفاده از تجارب و دانسته های گذشته و ایجاد اعتماد به نفس[۶۴] در شاگردان است(شعبانی، ۱۳۸۶، ۲۶۴). یکی دیگر از روشهای مناسب تدریس روش بحث گروهی میباشد که در این روش معلم موضوع یا مسئله خاصی را طرح می کند و یادگیرندگان درباره آن به مطالعه، اندیشه، بحث و اظهار نظر میپردازند و نتیجه می گیرند؛ در این روش یادگیرندگان به صورت فعال در فعالیتهای آموزشی شرکت می کند و مسئولیت یادگیری را بر عهده میگیرد. روش بحث گروهی روشی است که به شاگردان فرصت میدهد تا نظرها، عقاید و تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارند و اندیشه های خود را با دلایل مستند بیان می کند(همان منبع، ۲۷۴). روش مسئله یکی دیگر از روشهای مناسب تدریس است که در پرورش تفکر انتقادی می تواند نقش مؤثری ایفا کند. در این روش، در حقیقت، نوعی آماده کردن فراگیران است برای زندگی؛ یعنی مواجهه شدن با مسائل و کوشش برای حل آن ها. در این روش فعالیتهای آموزشی به گونه ای تنظیم می شود که در ذهن فراگیران مسئلهای ایجاد شود و او علاقمند شود با تلاش خود راه حلی برای آن مسئله پیدا کند. محیط و شرایط آموزشی باید به گونه ای تنظیم گردد که یادگیرنده با مشکل مواجه شود و آن را درک کند. این کار زمانی صورت میگیرد که یادگیرنده قدرت تحلیل و استنتاج و نیز قدرت شتاخت مسئله و ویژگیهای آن را داشته باشد و به این ترتیب، بتواند راه حلهای احتمالی را پیش بینی کند(همان منبع، ۳۱۳). با وجود این که فرصتهای مناسبی در نظام آموزشی در زمینه تفکر انتقادی وجود دارد، نباید فراموش کرد که استفاده بهینه از این فرصتها، شرایط و ملزومات خاصی میطلبید که مجریان نظامهای آموزشی و فراتر از آن دولتمردان و سیاستگذاران باید زمینه های مناسب استفاده از این چنین فرصتهایی را فراهم میسازند. در این زمینه، ادارهی متمرکز سیستم آموزش و پرورش، سیستم ارزشیابی مبتنی بر آزمونهای عینی در مقابل آزمونهای انشایی، ضعف مبانی نظری مجریان برنامه های درسی و چندین عامل دیگر چالشهای هستند که بدون برطرف کردن آن ها مسلماً نیل به اهدافی همچون تفکر انتقادی و قضاوت صحیح دور از انتظار خواهد بود(جانعلیزاده جوبستی و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۴-۵- نقش و اهمیت تفکر انتقادی:
این فرض که فکر کردن راه را برا آموزش بیشتر باز می کند، به طور کلی پذیرفته شده است. بعضی از پدران و مادران تا این حد پیش میروند که میگویند: برای ما مهم نیست به بچه های ما چه میآموزند یا بچهها چه مطالعه میکنند، موضوع مورد توجه ما این است که بچهها بیاموزند چگونه شخصا فکر کنند.آن ها باید خود تصمیم بگیرند و قضاوت کنند(هولفیش و اسمیت[۶۵]، ۱۳۸۱). تفکر انتقادی، از طریق ایجاد روابط معقول بین انسانها، تصمیم گیری بر اساس تحلیل عناصر یک موقعیت، و تفکیک عناصر مطلوب، نوید بخش زندگی توأم با آرامش و مهربانی نخواهد بود. بنابرین میتوان گفت، اگر مدرسههای ما در آموزش این امر مهم ناموفق باشند، جامعه ما و در نهایت جامعه جهانی شکست خواهد خورد.
-
- توسعه مهارت تفکر انتقادی در دانشجویان آنان را قادر میسازد که توانایی بالاتری برای الف: تجزیه و تحلیل مجموعه اطلاعات؛ ب: تصمیم گیری؛ ج: ارزیابی هر مشکل برای تصمیمی که اتخاذ می شود، د: تصمیم گیری برای مداخلات مقتضی برای هر موفقیت را کسب نماید.
-
- ارتقای سطح مهارت های تفکر انتقادی، یک نتیجه قابل انتظار از تحصیلات عالی دوره کارشناسی و بالاتر به حساب می آید.
-
- هدف عمده تجارب دانشگاهی کسب نوعی توانایی است که افراد خبره آن را تفکر انتقادی نامیدهاند.
-
- رشد فرهنگی بدون تفکر انتقادی قابل تصور نیست.
-
- آموزش تفکر انتقادی، موثرترین روش در افزایش کیفیت یادگیری است.
-
- ایجاد مهارت های تحلیل، ارزشیابی و گرایش و کاربرد بهترین راه حل
- ایجاد مهارت های خودآگاهی، همدلی، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، توانایی حل مسئله و توانایی مقابله با استرس(حیدریدامانی، ۱۳۸۹).
۲-۴-۶ – مهارت های تفکر انتقادی
پل[۶۶](۱۹۹۳)، تفکر انتقادی را داری حداقل دو عنصر اساسی میداند: یکی عنصر بررسی و ارزیابی دلایل، که مستلزم کسب مهارت های لازم برای درک درست و ارزیابی دلایل و ادعاهاست و دیگری روحیه انتقادی که شامل آمادگیها، نگرشها، خصوصیات ذهنی و صفات شخصی است. آن ها همچنین مطرح میکنند که مهارت های تفکر انتقادی فقط مواقعی مثمرثمر است که دارای روحیه انتقادی باشد و گر نه به تنهایی بیفایده است.
علاوه بر این اسمیت[۶۷](۱۹۹۲) تفکر انتقادی را به توانایی علمی و همچنین گرایش به تردید، تشکیک و مواجهه شدن با نتایج تردید و وابسته میداند و آمادگی به تشکیک را به عنوان مجموعه ای از عوامل شخصی مانند پشتکار، تحمل، آمادگی برای درنگ و توقف، منطقی بودن و تصور فرد از دیگران مرتبط می کند.
علیپور و همکاران(۱۳۸۸) مهارت های تفکر انتقادی را مهارت های شناختی که هسته تفکر انتقادی را تشکیل می دهند شامل موارد ذیل میدانند:
الف. تفسیر: درک و بیان معنی و با اهمیت انبوهی از بیانات، موقعیتها، اطلاعات، وقایع، قضاوتها، قراردادها، گمانها، قوانین، رویه ها و معیار به کار میرود و شامل خرده مهارت های طبقه بندی، رمز گشایی امور و معنی کردن دقیق میباشد.
ب. تحلیل: مشخص کردن روابط استنباطی واقعی قصد شده و میان گفتهها سوالات مفهومها، توصیفات و یا شکلهای دیگر برای اظهار کردن گمان، قضاوت، تجارب، دلایل، اطلاعات یا عقاید می باشد.
ج. ارزشیابی کردن: تعیین و برآورد کردن اعتبار و صحت گفتهها یا دیگر اشکال بیانی که نشانگر درک و فهم، تجربه، موقعیت باور و اعتقاد شخص بوده و نیز به تعیین و برآورد رابطه منطقی بین گفتهها، توضیحات سوالات و دیگر گونه های کلامی تأکید دارد.
د. استنباط: تشخیص دادن عناصر و شواهد مطمئن برای نتیجه گیری میباشد خرده مهارت های آن شامل پرسش پر کردن از وقایع، حدس زدن متناوب و ترسیم کردن نتایج میباشد.