ب – الگوی کشف فرصت
در این الگو که متأثر از نظرات شومپیتر و هایک ارائه شده اند یکی از دو بخش عرضه و تقاضا موجود میباشند و نقش کارآفرین جستجوی آگاهانه برای کشف بخش غایب و ایفای نقش میانجی بین آن ها است.
ج – الگوی خلق فرصت
در این الگو هر دو بخش عرضه و تقاضای در محیط عینی غایب بوده و نقش کارآفرین آفرینش ذهنی هر دو بخش و تلاش همزمان برای عینیت بخشیدن به آن در جهان واقع میباشد.
نظریه کارآفرینی کرزنر
کرزنر در تئوری کارآفرینی خود بیان می کند که کارآفرینی دارای نقش متعادل کننده در شرایط نامتعادل بازار است. فرصتهای کارآفرینی وجود دارند و کارآفرینان بعد از کشف آن ها با عمل کارآفرینانه خود بازار را در جهت تعادل پیش میبرند. کرزنر تنها بر رفتار کارآفرینان در محیط اقتصادی تمرکز میکند.
پایهترین مفهوم در تئوری کرزنر، مفهوم” هوشیاری “[۱۰۵] است.
هوشیاری افراد موجب می شود که آنان در محیط اقتصادی ، موقعیت های سودآوری را کشف کنند و به بهره برداری برسانند. در واقع هوشیاری کارآفرینانه شامل توانایی فردی است که بدون تحقیقات گسترده فرصتهایی را به بهره برداری نرسیدهاند را شناسایی می کند.
هوشیاری افراد برای کشف فرصتهای ارزشمند لازم است، از این رو کرزنر هوشیاری را ویژگی بارز کارآفرینان و عامل تمایز آنان با افراد غیر کارآفرین عنوان می کند.
کرزنر در سال ۱۹۸۲ نظریه خود را تا حدودی اصلاح می کند[۱۰۶]. کرزنر بین دو نوع بازار تفاوت قائل می شود: بازار یک حلقه ای و بازار دو حلقه ای[۱۰۷]. در بازار دو حلقه ای دو عامل زمان و عدم قطعیت را بیان می کند و نقش خلاقیت و تخیلات در فرایند کارآفرینی را در این بازارها مؤثر میخواند. ویژگی بارز تئوری کرزنر مبتکرانه بودن و نقش متعادل کننده فرایند کارآفرینی است .
جایگاه فرصت کارآفرینانه در مدل تیمونز
تیمونز معتقد است که کارآفرینی عبارت است از یک شیوه تفکر، استدلال و اقدام، که با مشغولیت ذهنی معطوف به فرصت، رویکرد کلگرا، و رهبری متوازن همراه است. در دل این فرایند، ایجاد و تشخیص فرصتها قرار دارد که با رویا و ابتکار عمل برای چسبیدن به این فرصتها دنبال می شود. این امر در هرجا و در هر سازمانی امکان وقوع دارد. مهم این است که یک کارآفرین وجود داشته باشد که برای تحقق آرمان خود تلاش کند(تیمونز۱۹۹۹).[۱۰۸]
ویژگی اصلی مدل ارائه شده توسط تیمونز این است که از “فرصت” آغاز می شود. در این مدل، نیروهای محرک فرایند کارآفرینی به این شرح تعریف شده اند: ۱٫ فرصت ۲٫ هدایت توسط یک کارآفرین رهبر یا یک تیم کارآفرینانه ۳٫ کمبود منابع و خلاقیت ۴٫ توازن و فاصله بین نیروها و سازمان ۵٫ کل نگری و یکپارچه بودن ۶٫ پایدار بودن(همان منبع).
عوامل بالا را میتوان اجزای قابل کنترل و ارزیابی فرایند کارآفرینی نامید. بنیانگذاران و سرمایه گذاران کسب و کارها، با تمرکز بر این نیروها، می توانند ریسکهای محیط را تحلیل کنند و در مورد تغییرات بهتر تصمیم گیری کنند. در شکل زیر این مدل را می بینیم:
عدم اطمینان
ابهام
نیروهای برونزا
زمینه بازار سرمایه
ارتباطات
رهبری
خلاقیت
توازنها و فاصله ها
شکل ۲‑۶: مدل تیمونز، ۱۹۹۹
فرصت کارآفرینانه در مدل شین
شین برای ارائه یک چهارچوب عمومی برای کارآفرینی، رابطه فرد-فرصت را پیشنهاد میکند. این چهارچوب به بررسی خصوصیات فرصتها، افرادی که آن ها را کشف و بهره برداری میکنند، فرآیندهای اکتساب و سازماندهی منابع و استراتژیهای مورد استفاده برای بهرهبرداری و کسب سود میپردازد(شین،۲۰۰۳).[۱۰۹]
شین روابط بین اجزای فرایند کارآفرینی را بررسی می کند تا مخاطبین بتوانند فرایند را به عنوان یک کل مرتبط با هم و نه اجزای غیرمرتبط در نظر بگیرند. منطق اصلی شین این است که کارآفرینی میتواند از طریق تفکر در رابطه بین افراد جسور و فرصتهای با ارزش و استفاده از این رابطه برای درک فرآیندهای کشف و بهره برداری از فرصتها، اکتساب منابع، استراتژی کارآفرینان و فرایند سازماندهی، تشریح شود، شین در دیدگاه همجواری فرد-فرصت خود، فرصتها را موقعیتهایی از پیش موجود تصور میکند که فرد با یک جستجوی اصولی به کشف آن ها نائل میشود(همان منبع).
شین در مدل خود، منشأ فرصتهای کارآفرینانه را به دو دسته تقسیم میکند؛ دسته اول ویژگیهای فردی شخص در جستجوی فرصت است، که خود شامل عوامل روانشناختی و عوامل جمعیت شناختی میشود، و دسته دوم محیط پیرامون شخص است که فرصتها را از دل آن بیرون خواهد کشید(همان منبع).
فرض اساسی شین در مورد مفهوم کارآفرینی چنین است: “کارآفرینی مستلزم وجود فرصتها، یا موقعیتهایی است که در آن ها افراد به این باور میرسند که می توانند از چهارچوبهای وسیله-هدف جدید برای ترکیب مجدد منابع به منظور کسب سود استفاده نمایند”(همان منبع).
همانگونه که در شکل زیر نشان داده شده، فرایند کارآفرینی شامل تشخیص و ارزیابی فرصتهای کارآفرینانه، تصمیم برای بهره برداری از آن، تلاش برای اکتساب منابع، فرایند سازماندهی این منابع به ترکیبات جدید و توسعه استراتژی برای کسب و کار جدید است. این فعالیتهای متفاوت بر عوامل سطح فردی، صنعتی، و نهادی تأثیر میگذارند.
محیط
*صنعت
*محیط کلان
ویژگی های فردی
*عوامل روانشناختی
*عوامل جمعیت شناختی
اجرا
*اکتساب منابع
*طراحی سازمان
شکل ۲‑۷: فرصت های کارآفرینانه؛ شین ، ۲۰۰۳
همانگونه که در شکل صفحه بعد نشان داده شده است، فرایند کارآفرینی با این فرض که فعالیت کارآفرینانه نظامیافته و منظم است، شروع می شود. ترتیبی که فعالیت کارآفرینانه رخ میدهد به این صورت است: قبل از آنکه فرصتها شناسایی شوند، منابع فرصت باید منجر به ظهور آن ها شود. برای اینکه ارزیابی صورت گرفته و تصمیم در مورد بهره برداری از فرصتها گرفته شود، این فرصتها باید شناسایی شوند. برای اینکه منابع جمع آوری شوند، تصمیم در مورد بهره برداری از فرصتها باید اتخاذ شود. برای اینکه منابع در یک شکل جدید، ترکیب مجدد شوند(فرایند سازماندهی)، منابع باید جمع آوری شده باشند. برای اینکه رویکرد کارآفرینی به بهره برداری، منجر به سازماندهی یک موجودیت جدید شود، کارآفرین باید برای بهره برداری از فرصت، به صورت ضمنی یا صریح برای خود یک استراتژی را در نظر بگیرد. برای اینکه این عملکرد اتفاق بیافتد، تلاش برای بهره برداری از فرصت باید در یک موجودیت جدید سازماندهی شود (همان منبع).
وجود فرصت
تصمیم بهبهره برداری از فرصت
تخصیص منابع
کشف
فرایند سازماندهی
عملکرد
استراتژی کارآفرینانه
شکل ۲‑۸: شین، ۲۰۰۳