• فعالیت مؤسسات رتبهبندی: ایجاد تسهیلات برای فعالیت مؤسسات رتبهبندی (کردلویی و جعفرپور‚ ۱۳۹۳).
۲-۷-۲) حاکمیت شرکتی درونسازمانی
حاکمیت شرکتی درونسازمانی، سیستمی است که در آن شرکت های فهرست بندی شده یک کشور تحت مالکیت و کنترل تعداد کمی از سهامداران اصلی هستند. این سهامداران ممکن است اعضای خانواده موسس یا گروه کوچکی از سهامداران مانند بانک های اعتباردهنده، شرکت های دیگر یا دولت باشند.
به سیستمهای درونسازمانی به دلیل روابط نزدیک رایج میان شرکتها و سهامداران عمده آن ها، سیستمهای رابطهای نیز گفته میشود. اصولاً در اینگونه سیستمهای حاکمیت شرکتی به دلیل تحقق نیافتن تفکیک محتوایی مالکیت از مدیریت و تاثیر سایر عوامل محیطی، پاسخگویی در سطح پایینی قرار دارد. دور نبودن فیزیکی و ذهنی سهامدار عمده از شرکت در این مورد نقشی اساسی ایفا میکند و در نتیجه پاسخگویی به مثابه وظیفه مدنظر مدیران حرفهای نیست. در نتیجه فقط الزام قانونی، موجب رعایت آن درحد و حدود الزام قانونی است. هر چند در مدل حاکمیت شرکتی درونسازمانی به واسطه روابط نزدیک میان مالکان و مدیران، مشکل نمایندگی کمتری وجود دارد، ولی مشکلاتت جدی دیگری پیش میآید. به واسطه سطح تفکیک ناچیز مالکیت و کنترل(مدیریت) در بسیاری از کشورها(مثلاً به دلیل مالکیت خانواده های موسس) از قدرت سوء استفاده میشود.سهامداران اقلیت نمیتوانند از عملیات شرکت آگاه شوند. شفافیت کمی وجود دارد و وقوع سوءاستفاده محتمل به نظر میرسد. معاملات مالی، مبهم و غیرشفاف است و افزایش سوءاستفاده از منابع مالی، نمونه هایی از سوء جریان ها در این سیستم ها شمرده میشوند. در واقع، در بسیاری از کشورهای آسیای شرقی، ساختارهای تمرکز افراطی مالکیت و نقاط ضعف مربوط به حاکمیت شرکتی به خاطر شدت بحران آسیایی در سال ۱۹۹۷ مورد انتقاد قرار گرفتهاند.
در زمان بحران آسیایی، سیستم های حاکمیت شرکتی در کشورهای آسیایی شرقی به جای مدل برونسازمانی بیشتر در گروه درونسازمانی قرار داشتند. حمایت قانونی ضعیفتر از سهامداران اقلیت در بسیاری از کشورهای آسیای شرقی به سهامداران اکثریت امکان داد تا هنگام بحران به اختلاس و سوء استفاده از ثروت سهامداران اقلیت بپردازند. بررسی های بعدی نشان میدهد که چگونه چند کشور از آسیای شرقی، تلاش کردهاند تا سیستم های حاکمیت شرکتی خود را از طریق تغییر در قانون شرکت ها از زمان بحران آسیایی اصلاح کنند.
برخی از مکانیزم های درون سازمانیعبارتند از :
• هیات مدیره: انتخاب و استقرار هیات مدیره توانمند، خوش نام و بی طرف
• مدیریت اجرایی: تقسیم مسئولیت ها بین مدیریت اجرایی و استقرار نرمافزارهای مناسب
• مدیریت غیراجرایی: ایجاد کمیتههای هیات مدیره از مدیران مستقل و غیراجرایی(شامل کمیته حسابرسی، حقوق و… )
• کنترل های داخلی: طراحی، تدوین و استقرار کنترل های داخلی مناسب (مالی، حقوقی، مدیریت ریسک، حسابرسی داخلی و … )
• اخلاق سازمانی: تدوین و گسترش آیین رفتار حرفهای و اخلاق سازمانی
هریک از این مکانیزم ها، برفرآیندها و فعالیت های شرکت ها نظارت دارند و موجب ارتقای پاسخگویی و دستیابی به سایر هدف های حاکمیت شرکتی میشوند(کردلویی و جعفرپور‚ ۱۳۹۳).
جدول۲-۱ روابط نظارت و پاسخگویی برقرار شده از طریق مکانیزم های داخلی و خارجی را نشان میدهد.
سهامداران و سایر ذی نفعان
مکانیزم های خارجی
-
- نظارت قانونی
-
- حسابرسی مستقل
-
- مؤسسات رتبه بندی
-
- سرمایه گذار نهادی
-
- بازار کارای سرمایه
- رژیم های حقوقی
مکانیزم های داخلی
-
- هیات مدیره
-
- مدیریت غیراجرایی
-
- حسابرس داخلی
-
- آیین رفتار حرفه ای
-
- مدیریت اجرایی
-
- حسابداری مالی
مدیریت شرکت
پاسخگویی
نظارت نظارت
جدول ۲-۱-روابط برقرار شده از طریق مکانیزم های داخلی و خارجی
سازوکارهای داخلی حاکمیت شرکتی در یک شرکت، شامل انواع گوناگون توافقات سازمانی و رویههای مورد استفاده توسط شرکتها در جهت توازن قدرت و مسئولیتها بین سهامداران، اعضای هیئتمدیره، مدیران اجرایی و کارکنان شرکت است (بیسلی و همکاران[۲۶]، ۲۰۰۰ و فلو و همکاران[۲۷]، ۲۰۰۱) که در این بین ساختار مالکیت، ساختار هیئتمدیره، اندازه هیئتمدیره، وجود مدیران غیرموظف در بین اعضای هیئتمدیره، خصوصیات کمیته حسابرسی و یکسانی مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره از مهمترین عوامل تعیینکننده و اثرگذار در بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی به حساب میآیند (کارسلو و نیل[۲۸]، ۲۰۰۰؛ کوهن و همکاران[۲۹]، ۲۰۰۲ و لیو و سان[۳۰]، ۲۰۰۵).
۲-۹)ترکیب هیئت مدیره
شرکتها در بیشتر کشورها هیئت مدیره دارند. هیئت مدیره به ویژه مسئول حفظ منافع سهامداران است و اساساً برای استخدام، اخراج، نظارت و پاداش دادن به مدیریت به وجود می آید، که همگی در جهت حداکثر کردن ارزش برای سهامداران است. هیئت مدیره می تواند شامل افراد درون سازمانی باشد که در بعضی موارد آنها یا هوادارانشان اکثریت هیئت مدیره را تشکیل می دهند. افزون بر این، غیرعادی نیست که مدیر عامل رئیس هیئت مدیره باشد. سرانجام، ماهیت فرایند انتخاب اعضای هیئت مدیره به گونه ای است که اغلب مدیران دست قدرتمندی در تعیین اعضای بعدی آن دارند. مسائل اساسی مربوط به هیئت مدیره که در امریکا مورد مطالعه قرار گرفتهاند، شامل ترکیب اعضای هیئت مدیره و پاداش مدیران اجرایی است. ویژگیهای مربوط به ترکیب اعضای هیئت مدیره شامل اندازه و ساختار آن: تعداد مدیرانی که هیئت مدیره را تشکیل میدهند، نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره و ترکیب نقش مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره است (حسینی، ۱۳۸۶: ۵۰).
هیئت مدیره یکی از ارکان حاکمیت در شرکتهای امروزی به شمار میروند که اغلب از آن ها به عنوان اهرم اجرایی حاکمیتی شرکت و مسئول نظارت و سیاست گذاری در شرکتها یاد می شود(هیوز‚ ۲۰۰۷).اعضای هیئت مدیره اغلب توسط مالکان سهام انتخاب میشوند‚ در حالی که در برخی سیستم های حاکمیتی نوین‚ مجموعه نظرات کارکنان‚ نهادهای دولتی‚ سرمایه گذاران و عرضه کنندگان نیز در انتخاب آنان تاثیرگذار است.هیئت مدیره ها اغلب گروهی از افرادند که حق نظارت‚ کنترل‚ سیلست گذاری های کلان و ”حاکمیت‟ بر یک شرکت خاص را بر عهده دارند(هلمز[۳۱]‚ ۲۰۰۵).