- ارزیابی عملکرد بخشی از یک سازمان:
این ارزیابی که به عنوان زیرمجموعهای از ارزیابی سازمانی میباشد، برای ارزیابی عملکرد یک سازمان ضروری است. از آنجا که یک سازمان متشکل از زیرمجموعههای (بخش های) مختلف میباشد که مجموع این بخش ها سازمان را تشکیل میدهند، لذا برای ارزیابی عملکرد سازمان، ارزیابی عملکرد این زیر مجموعه ها بر مبنای با شاخص ها و معیارهای ارزیابی آن ها ضروری است. در این نوع ارزیابی، ابتدا اهداف و مأموریتهای یک بخش در راستای اهداف و مأموریتهای دستگاه مشخص شده و سپس شاخص های ارزیابی آن ها تعریف شده و به محاسبه شاخص ها و سپس ارزیابی نتایج شاخص ها اقدام میشود.
- ارزیابی عملکرد مدیر:
از آنجا که در هر سازمان، نقش مدیر آن سازمان به عنوان یکی از عوامل مهم راهبری و هدایت سازمان، غیر قابل اغماض میباشد، لذا ارزیابی عملکرد مدیر برای آگاهی از میزان موفقیت در انجام نقش راهبری خود برای دستیابی به نتایج صحیح ارزیابی عملکرد سازمان ضروری است. در ادبیات مدیریت نیز، نظریات مختلفی برای ارزیابی عملکرد مدیر یک سازمان معرفی شده است. که هر کدام از این نظریات نیز با معرفی کردن نوع نگاه به مدیریت یک سازمان و نیز شاخصها و معیارهایی برای ارزیابی به ارائه شیوه ای برای ارزیابی مدیری می پردازد. به عنوان مثال میتوان به نظریاتی همچون؛ الف) مدلهای رفتاری رهبری ب) نظریه های اقتضایی رهبری ج) نظریه های بهرهوری و … اشاره نمود که هر کدام در یک رویکرد خاص به معرفی شاخصهای ارزیابی مدیر اقدام نمودهاند.
- ارزیابی عملکرد سازمان:
در بعد سازمانی، ارزیابی عملکرد معمولاً مترادف با اثربخشی فعالیتهاست. سازمان به عنوان مجموعه هماهنگ و هدف دار از اجزا که برای دستیابی به هدف یا اهداف با هم پیوند خورده و تشکیل یک سازمان را دادهاند، یکی از مهمترین نیازهایی است که امروزه به ضرورت وجود آن تأکید شده است. همچنین به دلیل نقش مؤثر سازمان ها و لذا ضرورت توجه به عملکرد و اثرات عملکرد آن ها ارزیابی عملکرد یک سازمان در حوزه فعالیت آن امری حیاتی است. از آنجا که یک سازمان متشکل از اجزا و بخشهای مختلف میباشد، لذا برای اطمینان از میزان موفقیّت سازمان میبایست به ارزیابی میزان تناسب، تطابق و کارایی عملکرد این اجزا بر مبنای شاخص های معیارهای صحیح عملکرد، در جهت اهداف سازمانی اقدام نمود، بر همین اساس برای ارزیابی یک سازمان، استفاده از نتایج ارزیابی کارکنان و بخش های مختلف یک سازمان ضروری است (صمدی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۴- فرایند ارزیابی عملکرد:
هر فرآیندی شامل مجموعهای از فعالیتها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص منطقی و هدفمند میباشد. در فرایند ارزیابی عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود، طی مراحل و رعایت نظم و توالی فعالیتهای ذیل ضروری میباشد.
تدوین شاخص ها و ابعاد و محورهای مربوطه و تعیین واحد سنجش آن ها:
شاخصها مسیر حرکت سازمانها را برای رسیدن به اهداف مشخص میکند. نگاه اوّل در تدوین شاخصها متوجه چشمانداز[۴۰]، مأموریت[۴۱]، اهداف کلان، راهبردهای بلند مدت و کوتاه مدت و برنامه های عملیاتی[۴۲]، و به فعالیتهای اصلی متمرکز میشود. منابع احصاء و اقتباس برای تدوین شاخصهای ارزیابی عملکرد سازمانهای دولتی، قوانین و مصوبات مجلس و هیئت دولت و برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین سند چشمانداز بیست ساله کشور و استراتژی توسعه صنعتی کشور میباشد. در بخش غیر دولتی اساسنامه و برنامه های عملیاتی و سهم بازار و هر هدفی که مدّ نظر سازمان میباشد ملاک قرار میگیرد.
تعیین وزن شاخص ها، به لحاظ اهمیّت آن ها و سقف امتیازات مربوطه:
به این معنا که اهمیّت هر کدام از ابعاد و محور شاخص ها چقدر است؟ آیا شاخص ها اهمیّت یکسان دارند و یا متفاوتند؟ کدام شاخص از بیشترین و کدام یک از کمترین میزان اهمیّت برخوردارند؟ برای تعیین ضرایب و اوزان شاخصها روشهایی از جمله «روش لیکرت»[۴۳]، «روش گروه غیر واقعی»[۴۴]، «روش بوردا»[۴۵]، «روش انتخاب نظریات کارشناسان»[۴۶] و «روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی»[۴۷] را میتوان نام برد.
استانداردگذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص:
تعیین معیار عملکرد و مقدار تحقق شاخص به صورت کمّی یا کیفی، و نرخ رشد عملکرد در سال های گذشته به صورت میانگین و یا میانگین متحرک برای دو یا چند سال گذشته، با در نظر گرفتن اهداف خاص تعیین شده برای آن دوره و پدیدههای مؤثر در نحوه تحقق آن شاخص، استخراج و معین میگردد. در تعیین وضعیت مطلوب عملکرد شاخص باید واقعگرایانه و غیر بلندپروازانه عمل کرد و توافق واحدهایی که وظیفه انجام و عمل به آن شاخص را به عهده دارند جلب نمود.
ابلاغ و اعلان انتظارات و شاخص ها به ارزیابی شونده:
در روش های متداول ارزیابی عملکرد معمولاً بدون اینکه ارزیابی شونده از شاخص های ارزیابی مطلع باشد، ناگهان با نمرات و قضاوت های ارزیابی روبرو میشود. اگر هدف اساسی ارزیابی را رشد و توسعه ارزیابی شونده بدانیم، بنابرین ضرورت دارد که قبل از شروع دوره ارزیابی انتظارات مورد نظر در قالب شاخص ها به پرسنل سازمان اعلام گردد تا آن ها بتوانند برنامهریزی، سازماندهی، برقراری ارتباط مناسب و سایر فرآیندهای عملکرد مورد انتظار را محقق نمایند.
۵٫ سنجش و اندازهگیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی، با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده:
در این مرحله فعالیت ها و دستاوردهای کارکنان سازمان در ارتباط با هر شاخص مورد سنجش قرار میگیرد. همچنین برای هر شاخص، عملکرد واقعی را با بهره گرفتن از مجموع واقعیتهای موجود مشخص و با استاندارد عملکرد مطلوب مقایسه میکنیم و نسبت به وضعیت تحقق اهداف آن شاخص بررسی های لازم انجام میشود. در این مرحله قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدات سازمانی در راستای حصول به اهداف مورد نظر شناسایی میشوند.
۶٫ استخراج و تحلیل نتایج:
در نهایت تحلیل لازم انجام و در صورت لزوم باید اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد در آن شاخص را معین نمود. یک نکته اینکه در نتایج عملکرد، معمولاً رویکرد و دیدگاه حاکم در ارزیابی عملکرد مورد توجه خاص قرار میگیرد. مثلاً؛ اگر ارزیابی عملکرد یک فرایند مورد توجه باشد، نتایج این اندازهگیری منتهی به تعیین وضعیت مطلوب یا نامطلوب بودن عملکرد آن فرایند میگردد. اگر فرایند موجب افزایش ارزش افزوده برای سازمان شود عملکرد آن مطلوب، و گرنه علت منفی بودن عملکرد فرایند را باید بررسی کرد. برای علتیابی هم میتوان از «تکنیک طراحی آزمایش ها»[۴۸] و برای کاهش خطا از «شش سیگما»[۴۹] که در سازمان های پیشرو بیشتر عملی میباشد، استفاده نمود. همچنـــین بـــرای بهبود داخلی فرایند از «روش بهبود مستمر فرایند»[۵۰] و جهت بهبود کلی و عوامل خارجی فرایند نیاز به «روش مهندسی مجدد»[۵۱] است.
۲-۲-۱۵- شاخص ها و استانداردهای ارزیابی عملکرد: