محققین ویژگی های فیزیکی فضاهای بی دفاع را در جرم سرقت این گونه بیان میکنند:
روشنایی و نور کم، ساختمان های در معرض تخریب، وجود ساختمان های نیمه کاره، چشم انداز بصری ضعیف، بی نظمی فیزیکی، محدودیت فرصت های نظارت و کنترل، وجود کُنج و گوشه و وجود پیچ و خم.
محققین در خاتمه نتیجه گرفته اند که به طور قطعی عوامل فیزیکی نسبت به دیگر عوامل نقش بیشتری در بی دفاع کردن فضاها جهت وقوع سرقت دارند و عوامل فیزیکی- اجتماعی نیز نقش قابل ملاحظه ای در بی دفاع کردن فضاها نسبت به وقوع سرقت دارند. فضاهایی که در آن ها سرقت رخ میدهد، اغلب فضاهایی هستند که چندان در مسیر عبور و مرور نبوده و ارتباط کم ساختمان ها با فضاهای بیرونی مشهود است. بنابرین ایجاد ارتباط دائم مردم با فضاهای مورد نظر از طرق مختلف از جمله تغییر کاربری و تعریف مجدد میتواند به ارتباط مردم منجر شود. عوامل فیزیکی نقش بیشتری در مستعد کردن فضاها برای وقوع سرقت دارند که در این بعد، طراحی شهری برای بلند مدت و حضور مأموران برای نظارت بر فضاهای دارای سرقت جهت کاهش سرقت ضروری است.
دکتر اسماعیل صالحی(۱۳۹۰)، در کتابی با عنوان «برنامه ریزی و طراحی محیطی امنیت درمحیط زیست شهری» بیان میدارد که علوم محیطی و شهرسازی با شناخت ویژگی های مؤثر مکانی و شرایط محیطی، در کنار سایر اقدامات دیگر میتوانند از وقوع رفتارهای ناهنجار در مکان های شهری پیشگیری نمایند، به نحوی که فرد خلافکار فرصت اجرای رفتارهای مجرمانه و جنایتکارانه را در مکان ها و فضاهای شهری بسیار کمتر بیابد. مدیریت شهری نیز از طریق به کار بستن برنامه ریزی و طراحی محیطی و با شناخت ویژگی های مؤثر مکانی و شرایط محیطی، در کنار سایر اقدامات دیگر میتوانند از وقوع رفتارهای ناهنجار در مکان های شهری پیشگیری نمایند.
وی CPTED را به عنوان رویکردی در حال توسعه و در حال اجرا در مقیاس جهانی معرفی نموده و بیان میدارد که این نوع رویکرد جدید محیطی جرم بر این مدار است که بتوان از طریق ساختار کالبدی شهری و طراحی محیط های مصنوع از ارتکاب جرایم جلوگیری نمود. وی همچنین اظهار می کند که شش خصوصیّت اصلی را به مفاهیم اولیۀ CPTED پیشنهاد دادند که عبارتند از: قلمرو گرایی، نظارت، کنترل دسترسی، حمایت از فعالیت، خوانایی/مدیریت و مستحکم سازی هدف.
محقق در جایی دیگر نتیجه میگیرد که اصول برنامه ریزی و طراحی محیطی ایجاد امنیت فضاهای شهری (استنتاج شده در ایران) عبارتند از:
مقیاس، ازدحام، فرم فضا (قابلیّت نمایانی فرم)، آلودگی نمادی، آلودگی دیداری، نور، آلودگی محیطی، آلودگی صوتی، کنترل نفوذ پذیری، دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی، کیفیت کلی سکونت در محلات مجاور فضا و کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین.
دکتر محمدرضا رحمت(۱۳۸۸)، در کتاب خود با عنوان «پیشگیری از جرم از طریق معماری و شهرسازی» بیان میدارد از آنجا که جرایم در بستر مکان رخ میدهد، طراحی مناسب محیط، که در قالب معماری و شهرسازی نمود مییابد، راه حل مناسبی در پیشگیری از وقوع جرم میباشد. محیط میتواند بر رفتار به صورت عام مؤثر باشد و از این طریق تأثیر غیر مستقیم بر وقوع جرم خواهد داشت.شناسایی مکان های متعدد برای ارتکاب بزه در شهرها و تلاش برای پیشگیری و کاهش میزان جرم، اهمیت به سزایی در مقطع کنونی دارد.
در واقع پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط فیزیکی به دنبال این مسئله هستیم که از طریق تغییر در شرایط هدف مورد جرم و نیز از دسترس قرار دادن آن نسبت به بزهکار و افزایش هزینۀ ارتکاب جرم، وقوع جرم را به حداقل برسانیم.
بسیار اتفاق می افتد که مجرم از یک نقطۀ خاص می گذرد ولی مطمئناً به دنبال نقطه مناسب دیگری جهت انجام فعل مجرمانۀ خود می رود به گونه ای که امکان وقوع جرم مورد نظر وی با خطرات و هزینۀ پایین تری وجود داشته باشد. این همان چیزی است که اصطلاحاً به آن جابجایی گفته می شود. جابجایی جرم یک ایراد اساسی در این نوع از پیشگیری است. طراحی محیط فیزیکی از طریق تأثیر بر رفتار میتواند انگیزۀ مرتکب را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار میدهد از طریق هدایت انگیزه و کنترل آن می توان ارتکاب جرم را به حداقل رساند.
نوع کاربری و ساخت و ساز شهری در نوع و میزان جرایم مؤثر است. به عنوان مثال: اماکن با نور پردازی مناسب، دید و چشم انداز خوب ساختمان، حصار، پرچین، نرده و یا نصب تابلو و علامت های هشدار دهنده و نگهبانی از عوامل مهم در کاهش جرم محسوب میشوند. در بحث پیشگیری از جرم از طریق معماری و شهرسازی، باید طراحی محیط به گونه ای باشد که مجرم سود و بهره ای را که از نتیجۀ مجرمانۀ خود انتظار دارد، دست نیافتنی و غیرقابل صرفه ببیند. بنابرین از آنجا که عوامل محیطی باعث ایجاد انگیزه، رغبت، کشش و قصد مجرمانه در فرد میشوند، طراحی صحیح معماری جهت پیشگیری از جرم، یکی از راه حل های ضروری در امر پیشگیری از جرم میباشد.
۲-۴-۲- پیشینه جهانی:
نیومن[۹] (۱۹۷۲)، در کتاب «فضاهای قابل دفاع[۱۰]» که حاصل تجارب و یافته های مطالعاتی وی در محلات و شهرهای آمریکا است، به چارچوب کالبدی و محیطی یک محلۀ خوب و امن، که در آن ساکنان قادر باشند محیط اطراف خانه هایشان را که شامل خیابان ها و فضاهای باز اطراف ساختمان ها و همچنین فضاهای داخلی میباشد را به راحتی کنترل نمایند، تمرکز داشته و عوامل باز دارندۀ محیطی را مورد اشاره قرار میدهد. همچنین نیومن در این کتاب روش هایی برای طراحی مناطق ارائه نموده تا با بهره گیری از آن ها، اهالی بتوانند از محیطی که به آن تعلق داشته، محافظت نمایند. نظریات و روش های ارائه گردیده توسط نیومن بر تقویت احساس تعلق مردم و خودیاری و مشارکت آنان در ایجاد محیط های امن برای خود و دیگران تکیه دارد. چرا که حساسیِت ساکنان به مسائل موجود در محیط پیرامون محل شان میتواند در کاهش میزان جرایم تأثیر گزار باشد. وی اظهار می کند که الگوهای متفاوت یک ساختمان و بافت پیرامونی آن، تأثیر بسزایی در میزان توانایی اهالی در کنترل محیط و در نتیجه کنترل و مهار جرم و بزهکاری خواهد داشت.
وی همچنین فضاهای غیر قابل دفاع را اماکن و فضاهایی تعریف نموده که به کسی تعلق نداشته و در حفظ و نگهداری آن ها نظارت و کنترلی وجود ندارد و حتی در مقابل دیدگان عمومی که نوعی ابزار نظارتی و عامل بازدارنده محسوب می شود، قرار ندارند. وی مطالعات خود را از سال ۱۹۷۰ بر روی برخی از محلات شهری آمریکا متمرکز نموده و تجارب و یافته های حاصل از این مطالعات را در کتاب فضاهای قابل دفاع به رشتۀ تحریر درآورده است. این یافته ها بیان کنندۀ مشکلات محیط های شهری است که در بسیاری از شهرها و در کشورهای گوناگون وجود دارد.