۵- ممنوعیت خرید کالاهای خارجی که مشابه داخلی دارند برای مؤسسات و سازمانهای دولتی
دولت خود بزرگترین مصرفکننده در کشور میباشد. وقتی بزرگترین مصرفکننده از محصولات داخلی استفاده کند این امر باعث حمایت تولید و صنعت داخلی خواهد شد که نتیجه آن کاهش مصرف کالای خارجی میباشد. وقتی تقاضا برای کالای خارجی کم شود نیز میزان قاچاق کالا کاهش پیدا خواهد کرد.
این مسأله که دولت مصرفکننده کالای خارجی باشد تأثیری بسیار پررنگتر از آنچه که به نظر میرسد دارد. از جمله میتوان به تأثیرات فرهنگی آن اشاره کرد که جامعه نیز در این زمینه از دولت متأثر خواهد شد. البته تبلیغات و اطلاعرسانی دولت در این زمینه میزان این اثرگذاری را تشدید خواهد کرد.
۶- تشریح عوارض قاچاق بر روند اقتصادی داخلی توسط رسانه های گروهی
قاچاقچی یک کاسب است. البته یک کاسبی نامشروع است. هر کاسبی اگر بداند جنس او را خریداری نیست هرگز سرمایه های خود را صرف خرید کالای بدون خریدار نخواهد کرد، اما اغلب تنها به فکر دسترسی به یک کالای ارزانتر یا باکیفیتتر یا خارجی هستیم که در بسیاری از موارد این کالا قاچاق از آب درخواهد آمد. کافی است بدانیم خرید کالای قاچاق هرچند در همان لحظه ممکن است که با صرف هزینه کمتری مقداری از پولمان را صرفهجویی کرده باشیم (البته اگر آن کالا را بسیار گرانتر از قیمت واقعی آن نخریده باشیم!) اما در نهایت متحمل هزینه های بیشتری در درازمدت خواهیم شد. خرید یک کالای خارجی یا ارزان قیمت قاچاق به چه قیمتی؟ به قیمت فلج کردن اقتصاد کشور؟
این وظیفه دولت است که با تبلیغات و اطلاعرسانی قوی اثرات زیانبار این پدیده شوم را در سطح جامعه نشان دهد و از هر راهی برای آگاهی مردم نسبت به این امر استفاده شود. فرهنگسازی هرچند کار سختی است، اما در صورت به ثمر نشستن آن کاری کردهایم اساسی که نسل به نسل تخم یک عامل بازدارنده قوی را پراکندهایم.
همچنین دولت میتواند ضابطههای تشخیص کالای قاچاق از واردات قانونی را نیز به مردم بیاموزد. برای تسهیل این امر دولت باید نشانه، آرم، مهر یا علامتی بر روی کالاهای وارداتی درج نماید تا تشخیص آن برای مردم آسان شود. این علایم باید به گونهای باشد که کپی کردن و جعل آن بسیار سخت باشد و جعل آن را نیز جرمانگاری شود و مجازات بیشتری نسبت به انواع دیگر جعل را برای مقرر شود تا زمینه سوء استفاده از آن کاهش پیدا کند. هرچند نگارنده چندان هم به پیشگیری از طریق جرمانگاری خوشبین نیست، اما در برخی موارد امکان آن وجود دارد.
در بسیاری از موارد قاچاق بودن کالا بسیار واضح و مبرهن است و تشخیص این که این کالا قاچاق است آسان است؛ بیاییم و از خرید این کالاها خودداری کنیم.(ابراهیموند، تدابیری جهت افزایش ریسک قاچاق کالا، صص ۲۰۱-۲۱۰).
امروزه ثابت شده است که فرهنگ کشور در الگوی صحیح مصرف مردم مؤثر است. بنابرین ملاحظه زمینههایی همچون اصلاح الگوی مصرف و معرفی الگوی صحیح در جامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است که میتواند بر تقاضای کل جامعه تأثیر قابل توجهی داشته باشد و آن را کاهش دهد. تأثیرگذاری بر الگوی مصرف در جامعه، تقاضا برای کالاهای وارداتی را نیز کاهش میدهد و میتواند در کاهش هزینه واردات و صرفهجویی ارزی، تخصیص صحیح منابع اقتصادی به فعالیتهای مولد، افزایش تولید ناخالص داخلی و دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی، ایجاد فرصتهای شغلی و… اثرات مثبتی بر جای بگذارد. در این شرایط صرفاً مبارزه با قاچاق از طریق نظارت برمرزها و کنترلهای انتظامی نمیتواند به طور مؤثر کارساز باشد، بلکه باید ضمن ارتقای کیفیت و بهبود شیوه های طراحی در تولیدات داخلی، فرهنگ مصرفی جامعه را نیز به نفع استفاده از تولیدت داخلی متحول کرد. در اینجا، نقش و وظیفه دستگاه های اطلاعرسانی و رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون به دلیل همهگیر بودن آن در پیشبرد فرهنگ مصرف صحیح در جامعه بیش از پیش هدایت میشود.
– فرهنگسازی به عنوان اصلیترین راه مبارزه با قاچاق
– فراهم نمودن زمینههای لازم برای به روز شدن دانش فنی و انتقال فناوری روز دنیا به کشور
– هدفمندسازی تبلیغات کالاهای خارجی
– تعمیق و گسترش فرهنگ اسلامی
– دوری از تجملات، برای تغییر الگوی مصرف و جایگزین نمودن فرهنگ مصرفی معقول
– فرهنگسازی برای کاهش تقاضا و ترجیح مصرف کالای داخلی
وبالاخره بهسازی فرهنگ و الگوهای کار نقش مهمی در بعد فرهنگی در پیش گیری از جرم قاچاق دارد. (سبزوار، عمدهترین علل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی- اجتماعی، پدیده قاچاق، صص ۱۸۷-۱۹۰).
۷- بهبود وضعیت معیشتی و شرایط اقتصادی در استانهای مرزی از نظر تولید و اشتغال
هر چند همه قاچاقچیان مرزنشین نیستند و چهبسا گروههای سازمان یافته و مافیایی آن ها در غیرشهرهای مرزی هستند اما حجم بسیاری از مبادلات مرزی قاچاق به دست افرادی که در شهرهای مرزی هستند اتفاق میافتد. با این که قوانین تسهیلاتی برای تهیه کالا برای ساکنان شهرهای مرزی تدارک دیده است (مانند پیلهوران) اما باز هم خرید کالا برای مردم شهرهای مرزی به علت پایین بودن قدرت خرید و سطح درآمد سختتر است. وقتی میزان بیکاری در این شهرها بیشتر باشد هم خود این ساکنین رو به قاچاق میروند و هم راحتتر از سوی باندهای حرفهای قاچاق جذب میشوند.
اگر تولید کالایی در شهرهای مرزی رشد کند، مردم خود مصرفکننده کالاهای خود میشوند و نیازی به وارد کردن آن کالای خارجی از مرز نخواهد داشت.
«توجه به این که هم جال است که جرم بیشترین قربانیان مستقیم و غیرمستقیم خود را از میان افراد آسیبپذیر چه از نظر جنسیت و سن و چه از نظر وضعیت مالی برمیگزیند و بدین ترتیب دیگر نمیتوان این فرضیه که جرم در واقع انتقامگیری فقرا از ثروتمندان است را پذیرفت؛ بلکه برعکس بیشترین قربانی جرایم را همان طبقات آسیبپذیر و از جمله فقیران تشکیل میدهند و پیشگیری از وقوع این پدیده بیش از همه با نفع همه طبقات است». به عبارتی ساکنین مناطق مرزی که از وضعیت معیشتی به سامانی برخوردار نیستند، اولین آسیبدیده جرم قاچاق هستند.
۸-کاهش تشریفات فرایند واردات و صادرات