با این توصیف سؤال اصلی این است که” آیا بین هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمانها رابطه معنی داری وجود دارد؟”
۱-۲٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
دنیای اطراف ما حاوی مقادیر بی پایان از اطلاعات است که بیشتر این اطلاعات در ذهن ما گم میشوند. از این رو ممکن است گفته شود که ما با مجموعه ای از داده های خام در حال تغییر احاطه شدهایم و این درحالی است که افرادی مانند استراتژیست ها تمایل به داشتن اطلاعات عمیق، به روز، در دسترس و سریع از محیط کسب و کار هستند. هوش استراتژیک زمینه نوظهور از مشاوره کسب و کار است که هدف آن بیان مسائل پیچیده و مشکل در قالبی قابل فهم تر است(کوآسا،۲۰۱۱).
به جز کارکرد اطلاعاتی اهداف عمده هوش راهبردی شامل موارد زیر است(ملکیان، ۱۳۸۹):
۱٫ پیشبینی فرصتها و تهدیدهای محیطی (کارکرد پیشگویانه)
۲٫ پیشنهاد یا تهیج برای انجام عملی خاص (کارکرد پیش دستانه)
۳٫ کمک به تصمیم گیریهای استراتژیک
۴٫ بهبود موقعیت رقابتی سازمان
سازمانها مجبور به حفظ قابلیت رقابتی خود برای حفظ بقا و رشد در محیط پررقابتی و متغییر بیرونی هستند. سازمانهایی که دارای رشد هستند و در صحنه رقابت باقی میمانند، دارای توانایی گام برداشتن همراه با رقابت متناسب با انعطاف پذیری آن ها، مدیریت اثربخش و سودمند است و مدیران آن ها تمایل به تغییر و نوآوری دارند( کاراکایا و ایلماز[۸]، ۲۰۱۳).
واریک [۹](۲۰۰۵) اظهار داشت که توسعه سازمانی یک برنامه و فرایندی است برای فهمیدن، توسعه و تغییر سازمانها به منظور بهبود سلامت سازمان، اثربخشی و ظرفیت خودتجدیدی است .
کارآفرینی سازمانی برای اطمینان از بقاء، به وسیله بازسازی عملیات سازمانها، تعریف مجدد مفهوم کسب و کار و افزایش ظرفیتهای نوآوری و کیفیت مورد نیاز در محیط پویا، ضروری است ( مقیمی و رمضان، ۱۳۹۰).
اهمیت و ضرورت این تحقیق را میتوان در ابعاد زیر در نظر داشت:
الف) بعد علمی و نظری: با توجه به این که در زمینه موضوع توسعه سازمانی، هوش استراتژیک و رفتار کارآفرینانه تحقیقاتی انجام شده است، نتایج این تحقیق میتواند نوع رابطه و اثر گذاری آن ها بر هم را نشان دهد و پایه ای برای بهبود سازمان باشد.
ب) بعد کاربردی بودن: یافته های این تحقیق میتواند مسوولان سازمان را در جهت اجرای بهتر اهداف و حل مشکلات یاری دهد.
ج) بعد علاقه: با توجه به رشته تحصیلی و علاقه ای که خود در زمینه هوش استراتژیک، توسعه سازمانی و رفتارکارآفرینانه داشتم، سعی کردهام دانش خود را راجع به این موضوع وسعت دهم.
۱-۳٫ اهداف تحقیق:
۱-۳-۱٫ هدف اصلی
شناخت رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمانهای دولتی.
۱-۳-۲٫ اهداف فرعی
-
- شناخت رابطه مؤلفه های هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی.
-
- شناخت رابطه مؤلفه های هوش استراتژیک مدیران با رفتار کارآفرینانه در سازمان.
- شناخت رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان به تفکیک ویژگیهای جمعیت شناختی( سن، جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه خدمت و عنوان شغلی).
۱-۴٫ چارچوب نظری تحقیق و مدل تحلیلی تحقیق:
با توجه به تعاریف مختلفی که از هوش استراتژیک و مؤلفههای تشکیل دهنده آن بیان شده است، مدل اندازه گیری هوش استراتژیک سان تزوز برای این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.با توجه به تعاریف و مؤلفههای توسعه سازمانی( هدف، رهبری، نگرش نسبت به تغییر، پاداش، روابط، ساختار و مکانیزم های سودمند) و رفتار کارآفرینانه(تغییر در رفتار کارکنان، بینش استراتژیک، ایجاد یک محیط کار پرانرژی و محیط حمایتی) مدل پژوهش مورد نظر به صورت زیر در نظر گرفته شد.
متغییر پیش بین متغییر تعدیل کتتده متغییر ملاک
هدف
رهبری
روابط
پاداش
ساختار
تغییر در رفتار کارکنان
بینش استراتژیک
هوش عملی
دانش و دانایی
هوش هیجانی
خلاقیت ونوآوری
مکانیزم های سودمند
محیط حمایتی
ایجاد محیط کار پر انرژی
نگرش نسبت به تغییر
ویژگیهای جمعیت شناختی
شکل ۱-۱٫ مدل مفهومی تحقیق
۱-۵٫ فرضیههای تحقیق:
۱-۵-۱٫ فرضیه اصلی :
بین هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمانهای دولتی رابطه معنی داری وجود دارد.
۱-۵-۲٫ فرضیات فرعی
-
- بین مؤلفههای هوش استراتژیک مدیران و توسعه سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
-
- بین مؤلفههای هوش استراتژیک مدیران و رفتار کارآفرینانه در سازمان رابطه معنی داری وجود دارد.
- بین رابطه هوش استراتژیک مدیران با توسعه سازمانی و رفتار کارآفرینانه در سازمان به تفکیک ویژگیهای جمعیت شناختی( سن، جنسیت، سطح تحصیلات، سابقه خدمت و عنوان شغلی) تفاوت وجود دارد.
۱-۶٫ قلمرو مکانی و محدوده زمانی تحقیق
قلمرو مکانی این تحقیق اداره کل امور تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان مازندران بوده است.
محدوده زمانی این تحقیق سه ماهه اول سال ۱۳۹۴ بوده است.
۱-۷٫ تعاریف واژه ها و اصطلاحات
۱-۷-۱٫ تعاریف نظری
-
- هوش استراتژیک[۱۰]: هوش استراتژیک به عنوان جمع آوری، پردازش، تجزیه و تحلیل و انتشار اطلاعات که ارتباط زیادی با تصمیمهای استراتژیک دارد بیان شده است( کواسا، ۲۰۱۱).
-
- هوش هیجانی[۱۱]: توانایی بررسی احساسات و هیجانات فردی و تشخیص تمایز بین آن ها و استفاده ازنتایج اطلاعات حاصله در تفکر وعملکرد فردی است (خلعتبری و همکاران،۲۰۱۱).
-
- هوش عملی۳: هوش عملی به طور کلی به عنوان توانایی یک فرد برای مقابله با مشکلات و موقعیتهای زندگی روزمره مورد بررسی قرار میگیرد و به عنوان بصیرت و درک مستقیم و تقابل بین هوش خیابانی و هوش کتابی بیان میشود، و عنصر مرکزی آن دانش ضمنی است( لییونز و چان[۱۲]، ۲۰۰۹).
-
- خلاقیت: جرج سیدل[۱۳] بیان میدارد که “خلاقیت توانایی ربط دادن و وصل کردن موضوعها، صرف نظر از این که در چه حوزه یا زمینه ای انجام گیرد، از مبانی بهره گیری خلاق از ذهن است” (رضائیان، ۱۳۸۸).
-
- دانایی[۱۴]: دانایی، توانایی درک کردن و فهمیدن ماهیت و خاصیت انسانی است که بتواند تناقضها و موضوعاتی که به طور مدام درحال تغییر هستند را بفهمد( گوایچارد، ۲۰۱۱).