۱-۵ فرضیه های تحقیق
-
- بین شادکامی و تاب آوری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار، رابطه وجود دارد.
-
- بین شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار، رابطه وجود دارد.
-
- بین شادکامی و امیدواری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار، رابطه وجود دارد.
- تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری توانایی پیشبینی شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان گرمسار را دارا میباشند.
۱-۶ تعریف اصطلاحات و واژه ها
۱-۶-۱ تعاریف نظری متغیرها
شادکامی: ارجیل (۲۰۰۱) معتقد است که شادکامی شامل حالت خوشحالی یا سرور (هیجانات مثبت)، راضی بودن از زندگی و فقدان افسردگی و اضطراب (عواطف منفی) است.
تاب آوری: تاب آوری قابلیت فرد در برقراری تعادل زیستی-روانی و روحی در مقابل شرایط مخاطره آمیز است (کانر و دیویدسون[۱۹]، ۲۰۰۳).
خودکارآمدی: خودکارآمدی به معنی اطمینان و باور فرد نسبت به تواناییهای خود در کنترل افکار، احساس ها، فعالیت ها و نیز عملکرد مؤثر او در موقعیت های استرس زا میباشد (رگالیا و بندورا، ۲۰۰۲).
امیدواری: امید ادراک افراد را در رابطه با تواناییهای آن ها در رسیدن به هدف، گسترش دادن راهبردهای رسیدن به هدف و حفظ انگیختگی تا رسیدن به هدف را نشان میدهد (اشنایدر[۲۰] و همکاران، ۲۰۰۳).
۱-۶-۲ تعاریف عملیاتی متغیرها
شادکامی: منظور از شادکامی در این پژوهش، میزان نمره یا کمیتی است که از مجموع سؤالات پرسشنامه شادکامی به نقل از نجفی و همکاران (۱۳۹۱) به دست میآید.
تاب آوری: منظور از تاب آوری در این پژوهش میزان نمره یا کمیتی است که از مجموعه سؤالات مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون به دست میآید.
خودکارآمدی: منظور از خودکارآمدی در این پژوهش، میزان نمره یا کمیتی است که از مجموع سؤالات پرسشنامۀ خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسالم (۱۹۹۲) به نقل از فولادچنگ (۱۳۸۲) به دست میآید.
امیدواری: منظور از امیدواری در این پژوهش، میزان نمره یا کمیتی است که از مجموع سؤالات مقیاس امید اشنایدر به دست میآید.
فصل دوم
گستره نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه
در این فصل به بررسی مباحث نظری و پژوهشی که در راستای اهداف پژوهش میباشند، می پردازیم. ابتدا به بحث و بررسی دربارۀ شادکامی و سپس در ادامه به سازههای مرتبط با آن (تاب آوری، خودکارآمدی و امیدواری) پرداخته و به نظریه ها و پژوهش های موجود در این زمینه اشاره خواهد شد.
۲-۲ شادکامی
شادکامی و شادمانی، از جمله موضوعاتی است که از دیرباز اندیشمندانی نظیر ارسطو، زنون و اگیکور به آن پرداختهاند. ارسطو دست کم به سه نوع شادمانی معتقد است؛ در پایین ترین سطح، عقیدۀ مردم عادی است که شادمانی را معادل موفقیت و کامیابی می دانند و در سطح بالاتر از آن، شادمانی مورد نظر ارسطو یا شادمانی ناشی از معنویت قرار میگیرد (آیزنگ[۲۱]، ۱۳۷۸). بعد از جنگ جهانی دوم تعداد پژوهش های مربوط به شادکامی در جهان افزایش یافت (وینهوون[۲۲]، ۱۹۹۴). در دهه ۱۹۶۰ مؤسسات پژوهش آمریکا، کار خود را در مورد سنجش میزان شادکامی افراد آغاز کردند، این کار به چند پژوهش کلاسیک منجر شد (آرجیل، ۲۰۰۱). در خلال سال های دهه ۱۹۷۰ مطالعات مربوط به شاخص های اجتماعی آمریکا با محوریت بررسی شادی مردم صورت گرفت. کمپل[۲۳] و همکاران (۱۹۷۶) کتاب کیفیت زندگی آمریکایی و اندروز و ویتی[۲۴] شاخص های اجتماعی سلامتی را به رشته تحریر در آوردند که موضوع اصلی آن ها میزان و چگونگی شادی مردم آمریکا بود. آلاردت[۲۵] (۱۹۷۶) به بررسی ابعاد رفاه اجتماعی و میزان شادی در کشورهای اسکاندیناوی پرداخت. گلاترز[۲۶](۱۹۹۱) نیز، پژوهش راجع به کیفیت زندگی در آلمان غربی انجام داد. در استرالیا نیز هدی و ویرینگ[۲۷] (۱۹۹۲) اولین پیمایش بزرگ مقیاس طولی را با عنوان فهم شادی انجام دادند. مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. وینهوون (۱۹۹۴) کتاب سه جلدی همبسته های شادی را منتشر ساخت و در آن به تحلیل تحقیقات انجام گرفته پرداخت. آرجیل در سال ۲۰۰۱، کتاب روان شناسی شادی را منتشر ساخت و در آن به طور تخصصی به تعریف شادی، عوامل مؤثر بر شادی و مرور تحقیقات مربوطه پرداخته است.
۲-۳ تعاریف شادکامی
در تحقیقی که توسط آرجیل و لو (۱۹۹۰) در مورد تعریف شادکامی صورت گرفت، مشخص شد هنگامی که از مردم پرسیده می شود شادکامی چیست؟ آن ها دو نوع پاسخ را مطرح میکنند: اول اینکه ممکن است حالات هیجانی مثبت (مانند لذت) را عنوان کنند و دوم، آن را راضی بودن از زندگی به طور کلی و یا در بیشتر جنبههای آن بدانند. بنابرین، به نظر میرسد که شادکامی دو جزء اساسی (عاطفی و شناختی) دارد که بعد عاطفی آن موجب میگردد انسانی که دارای احساس شادکامی است، از نظر دیگران به عنوان فردی بشّاش و سرزنده شناخته شود و در مناسبات اجتماعی نیز بتواند راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کند. همچنین از بعد شناختی نیز چنین فردی، نگرش مثبتی نسبت به دنیای پیرامون خود دارد و اتفافات و رویدادهای اطراف خود را با دیدی خوش بینانه می نگرد.
شوارز و استراک[۲۸] (۱۹۹۱) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند؛ یعنی اطلاعات را طوری پردازش و تفسیر میکنند که به شادمانی آن ها منجر شود.
مایرز و داینر[۲۹] (۱۹۹۵) نیز عقیده دارند که شادکامی دارای مؤلفه های عاطفی، اجتماعی و شناختی است. مؤلفۀ عاطفی باعث می شود که فرد همواره از نظر خلقی شاد و خوشحال باشد. مؤلفۀ اجتماعی موجب گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی می شود. مؤلفۀ شناختی موجب میگردد فرد نوعی تفکر و پردازش اطلاعات ویژه خود داشته و وقایع روزمره را طوری تعبیر و تفسیر کند که خوش بینی وی را به دنبال داشته باشد (به نقل از کار، ۲۰۰۴).
به نظر آرجیل، مارتین[۳۰] و لو (۱۹۹۵) سه جزء اساسی شادکامی عبارتند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب. او و همکارانش دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی، دوست داشتن دیگران و طبیعت نیز از اجزای شادکامی به حساب میآیند.
داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزشیابی است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبههای مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است.
هیلیز[۳۱] و آرجیل (۲۰۰۱) بیان می دارند که شادکامی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن یک زندگی مطلوب حالتی مطبوع و دلپذیر است که از تجربه هیجان های مثبت و خشنودی از زندگی نشأت میگیرد و از نظر کارکردی اهمیتی دوگانه دارد: از یک طرف احساس مثبتی است که از حس ارضاء و پیروزی حاصل می شود، لذا تجربه های غیرقابل اجتناب ناکامی، ناامیدی و در مجموع عواطف منفی را بی اثر میسازد. از طرف دیگر اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعالیت های اجتماعی آسان میسازد و طبعاً چنین حالت خوشایندی با فقدان افسردگی، اضطراب، پرخاشگری افراد همراه است.
۲-۴ اثرات شادکامی