۴- پایان دادن به پاداش های بازاریابی ، صرفاً بر اساس قیمت : هنگامی که در معاملات ، قیمت باشد کیفیت فدا میگردد لذا کالایی خریداری می شود که ارزانتر است بنابرین کاهش هزینه ها باید در کل فرایند مؤثر باشد نه صرفاً در خرید مواد .
۵- بهبود مداوم : بهبود مداوم فرایند ، تنها عامل تضمین کیفیت میباشد ، لذا بهبود مداوم و فراگیر تجهیزات ، خدمات و سیستم های مرتبط با آن در کاهش هزینه ها و حفظ سطح کیفیت مطلوب مؤثر میباشد .
۶- برقراری و تامین آموزش: آموزش ستون آگاهی سازمان و پشتیبانی بهبود کیفیت و ارتقاء دهنده کارایی میباشد .
۷- رهبری : هنگامی رهبری در سازمان برقرار میگردد که احساس مسئولیتی که مدیر نسبت به کیفیت دارد با سایر افراد سازمان یکی باشد .
۸- برطرف کردن ترس : ترس مهمترین عامل در رشد روحیه محافظه کاری افراد و از مشخصات سیستم بوروکراسی میباشد . به همین خاطر در سیستم مدیریت کیفیت ، افراد نظرات خود را برای بهبود کیفیت ، آزادانه بیان میکنند و ترس از محیط کار رخت بر می بندد .
۹- شکستن موانع موجود بین محیط های ستادی : تمامی افراد سازمان اعم از واحدهای تولیدی، پشتیبانی ، فنی و خدماتی باید در بهبود کیفیت مشارکت داشته باشند و عواملی که باعث ایجاد مانع میان واحدهای سازمانی میگردند حذف شوند .
۱۰-حذف شعارها ، نصیحت ها و هدف های توخالی : باید از اهداف ، نصیحت ها و شعارهایی که امکان دسترسی به آن ها نیست برحذر بود .
۱۱-حذف سهمیه های کمی ( عددی ) : در تولید و ارائه خدمات نباید اهداف را بر پایه حجم و مقدار تولید تعیین کرد ، زیرا با این کار محدودیتی برای تولید ایجاد می شود که مانع استفاده بهینه از ظرفیت ها و استعدادهای نهفته سازمان میگردد و از طرفی دیگر کمیت هیچگاه معرف کیفیت نمی باشد .
۱۲-حذف موانعی که مانع احساس غرور کارکنان از مهارت خود می شود : احساس غرور کارکنان ، عامل مؤثر در تداوم بهبود کیفیت در سازمان میباشد . بنابرین هر عاملی که مانع ایجاد چنین احساس میگردد باید حذف شود .
۱۳- برقراری برنامه قوی و مؤثر برای تعلیم و تربیت و آموزش عملی : برنامه ریزی آموزشی باید به نحوی باشد که هر کس را درجهت فلسفه مدیریت کیفیت یاری دهد و مهارت دانش کارکنان را ارتقاء بخشد .
۱۴- اقدام در جهت ایجاد شرایط برای انجام دگرگونی و تحول: تغییر تنها عامل پیشرفت بشر میباشد. ماندن و اسیر گذشته بودن، رکود و تنزل به بار میآورد. به همین جهت این اصل یکی از مهمترین اصول به شمار می رود . (شاکری ،۱۳۸۲،۷۴).
اما پس از گذشت چندین سال و مشاهده تاثیر جایزه دمینگ در شرکتهای ژاپنی که به تهدیدی برای شرکت های آمریکایی تبدیل شده بودند دولت آمریکا نیز به فکر ایجاد یک مدل تعالی سازمانی افتاد که از طریق آن بتواند انگیزه لازم را در بین شرکت های آمریکایی ایجاد کند تا به نحوی به رشد سازمانهای آمریکایی کمک کرده باشد . این مدل ، مدل بالکوم بالدریج نام گرفت .
۲-۱۲-۲- مدل مالکوم بالدریج[۱۷]
در کشور آمریکا برای رسیدن به اهداف عالی رشد و توسعه کیفیت و بالا بردن توان رقابتی سازمانها در کنار سایر رقبا، اقدام به طرح ریزی مدلی تحت عنوان مدل مالکوم بالدریج شد و در سال ۱۹۸۷ جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج ابداع گردید. این مدل به طور عمده به سه گروه تقسیم می شود.
گروه اول: مدل ارتقای کیفیت یا جایزه مالکوم بالدریج برای مؤسسات تجاری
گروه دوم: مدل ارتقای کیفیت یا جایزه مالکوم بالدریج برای مؤسسات آموزشی
گروه سوم:مدل ارتقای کیفیت یا جایزه مالکوم بالدریج برای مؤسسات بهداشتی و درمانی. (عفتی،۶۳،۱۳۸۵).
این مدل در آمریکا مورد قبول سازمانهای دولتی نیز قرار گرفته و سالانه جوایزی تحت عنوان جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج به شرکتهای موفق اعطا می شود. شرکتهای موفق شرکتهایی خواهند بود که بتوانند سازمان خود را با مدل و الزامات مالکوم بالدریج انطباق دهند و در توسعه کشور نقش ایفا کنند.
همچنین این مدلها به سازمانها کمک میکنند تا بتوانند خودشان را از بعد فعالیتهای کیفیتی ارزیابی کرده و از طریق ارزیابی های انجام شده برای اخذ جایزه مالکوم بالدریج داوطلب شوند.
ویژگی های اصلی روش کاهش استراتژیک هزینه ها عبارت است از:
پوشش وسیع: در این روش کل زنجیره ارزش شرکت تحت پوشش قرار میگیرد.
تمرکز: در این روش فعالیتهای کلیدی در کسب و کار اولویت بندی میشوند و به منظور ایجاد حداکثر ارزش آن ها مورد مطالعه قرار می گیرند.
مشارکت: در فرایند مطالعه کاهش استراتژیک هزینه ها، مشارکت کارکنان شرکت در کلیه سطوح وجود دارد. این امر سبب می شود که کارکنان نسبت به یافته ها و نتایج کار اطمینان داشته باشند و آن را حاصل کار خود بدانند و در اجرای توصیه های بهبود، مشارکت فعال داشته باشند.
الگوبرداری: در کاهش استراتژیک هزینه ها،عملکرد شرکت با الگوهای برتر ملی و بینالمللی مقایسه می شود تا اهداف مشخص و قابل حصول برای شرکت تعیین گردد.
تسهیل در اجرا: در این روش، سریع الاجرا و ممکن به سرعت شناسایی شده و بر اساس میزان
صرفه جویی،اهمیت صرفه جویی در عملیات، مدت اجرا و پیاده سازی اولویت بندی و در مدت کوتاه پیاده میشوند.
مزایای کاهش استراتژیک هزینه ها عبارت است از:
-
- افزایش میزان درآمد و کاهش در هزینه ها و به تبع آن بهبود سودآوری
-
- استفاده بهینه از منابع از طریق کاهش زمان گردش منابع و گردش بهتر موجودی ها
-
- انعطاف پذیری بیشتر در قیمت گذاری
-
- بهبود در خدمات قابل ارائه به مشتری و بهبود سهم بازار
- مشارکت فعال کارکنان در امر کاهش هزینه ها
مراحل و قدمهای اجرایی
۱٫اولویت بندی: در ابتدا فعالیتهای مختلف و حوزه های وظایف در داخل زنجیره ارزش بر مبنای وزن هزینه های ایجاد شده، بحرانی بودن و امکان بالقوه جهت کاهش و بهبود عملکرد اولویت بندی و به دو یا سه گروه تقسیم میشوند با این شیوه حدود ۹۰ درصد از کانونهای هزینه میتواند تحت پوشش قرار گیرند.
۲٫ تعریف مسئله، ریشه یابی علل و آثار هزینه ای
۳٫ ایده پردازی و تعیین راه حلها
۴٫ارزیابی ایده ها و پیشنهادها
۵٫ پیاده سازی ایده ها و راه حلها
اهداف عمده مدل مالکوم بالدریج عبارت است از:
۱٫ کمک به بهبود عملکرد سازمان و افزایش توانمندی آن؛
۲٫ کمک به برقراری ارتباط مناسب میان شرکتهای آمریکایی و انعکاس و اطلاع رسانی شرکتهای موفق میان سایرین به منظور معرفی بهترینها و افزایش رقابتی میان سازمانها،
۳٫ ایجاد ابزارهای مدیریتی برای درک و مدیریت بهتر عملکردها، برقراری آموزشها و نظامهای برنامهریزی.
رویکرد مدل تعالی بالدریج برای تعالی سازمانها عبارت است از: رهبری، برنامه ریزی استراتژیک، تمرکز بر بازار و مشتری و نتایج تجاری از طریق منابع انسانی و فرآیندها.
۳-۱۲-۲- مدل PIPE[18]