در همه جای دنیا نشان داده شده است که هر گاه مردم خود به اداره چیزی پرداختهاند و در کنار دولت بوده اند و دولت منحصر در آن زمینه نبوده است چه نتایج مثبتی را به وجود آورده است و از اعتراضات گسترده کاسته شده است .
ما در ابتدا بیان کردیم که سینمای ما دیگر تنها متعلق به مردم و کشور ما نمی باشد و از حد و مرز کشور فراتر رفته است و همینطور طبق قانون اساسی کشورمان ما خواستار این هستیم که انقلابمان و فرهنگ دینی خود را به دیگر کشورها نیز ارائه دهیم پس چه از این بهتر که بتوانیم با سینمای قوی و در خور این کار را به انجام برسانیم مهمترین ابزارها دولتها در دنیای کنونی فرهنگ میباشد که مهمترین نمونه آن سینماست. پس ابتدا باید ساختار سینمایی خود را به صورت یک ساختار منسجم دور از سلایق شخصی در آوریم که ابتدا سینما گر ما انگیزه تلاش در این زمینه را داشته باشد بعد بتوانیم آن را در خدمت مقاصد خود که بسیار ارزشمند نیز هست قرار دهیم . ما تمام سعی خود را به کار می بریم که حداقل بتوانیم یک الگوی مشخصی در این زمینه ارائه دهیم که بتواند راهگشا و کم کننده اعتراضات باشد و امیدواریم که مقدمه ای برای تلاش دکترین حقوقی در این زمینه باشد که یکی از مهمترین منابع ایجاد یک قانون مشخص است .
پیشینه تحقیق
۱-مقاله ای با عنوان گرایش حقوق ارتباطات در گفتگو با محسن اسماعیلی توسط آقای مالک رحمتی در مجله گواه سال دوم فروردین ۸۳ به چاپ رسیده است که در این مقاله بیشتر به فرهنگ و حقوق فرهنگی پرداخته شده است در ابتدا به بیان کلیاتی در مورد حقوق ارتباطات و اینکه می توان به عنوان شاخه ای مستقل در علم حقوق مطرح شود پرداخته است بعد گریزی به حقوق فرهنگی و اهمیتی که در آینده خواهد داشت زده است و در همین جا به سینما به عنوان شاخه ای از حقوق فرهنگی پرداخته است و بیان می شود که شاید سینما به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگ باشد که در همه زمینههای فرهنگ جای دارد و به نوعی سینما جریان فرهنگ ساز کشور میباشد.
۲- مقاله با عنوان جایگاه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرتبه مصوبات آن توسط آقای محمد شریف در مجله حقوق و سیاست سال هفتم پاییز و زمستان ۸۳ به چاپ رسیده است که میتواند راهگشای بسیار مناسبی برای شناخت شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد از آنجایی که یکی از نهادهای بسیار مهم در زمینه سینما و سازمان سینمایی شورای عالی انقلاب فرهنگی است می توان از این مقاله بسیار کمک گرفت و جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و مرتبه مصوبات آن را شناخت و به این نکته پی برد که اگر بین مصوبات شورا و قانون وزارت ارشاد در زمینه سینما گاهی تعارضی پیش آمد چه باید کرد و اینکه آیا متولی اصلی فرهنگ کشور شورای عالی انقلاب فرهنگی میباشد یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا اینکه این دو نهاد با کمک یکدیگر سینما را به پیش میبرند.
۳- مقاله ای با عنوان نگرشی بر سازمان و منطق حاکم بر آن سه سال با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی « بخش پژوهش» مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ۶۵ پائیز ۱۳۸۳ توسط آقای مجید وحید به چاپ رسیده است که در آن ابتدا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را معرفی میکند و بعد به تعریف سازمان و چگونگی تشکیل گیری آن می پردازد تأکید این مقاله بر روی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میباشد و اگر از سازمان نیز نام میبرد چگونگی تبدیل شدن معاونت های وزارت ارشاد به سازمان را بررسی میکند و اینکه چندین معاونت از وزارت ارشاد قابلیت تبدیل شدن به یک سازمان را دارا میباشند و در صورت شکل گیری و تبدیل شدن یک معاونت به سازمان چه اتفاقی خواهد افتاد.
۴- کتابی با عنوان حقوق ارتباطات توسط آقای کاظم معتمدنژاد به چاپ رسیده است توسط انتشارات تهران که در این کتاب نیز ابتدا شکل گیری شاخه ای از حقوق ارتباطات معرفی می شود و اینکه این شاخه چقدر میتواند مهم باشد و در آینده به عنوان یکی از اصلی ترین شاخه های علم حقوق در آید بعد از آن به حقوق فرهنگ اشاره دارد که به عنوان شاخه اصلی حقوق ارتباطات است اما در این کتاب کمتر نامی از حقوق سینما یا سازمان برده شده است و نگارنده بیشتر به حقوق فرهنگ پرداخته و به آن اکتفا کردهاست .
۵- مقاله ای با عنوان خشونت سینما ؛ جامعه حقوق امروز توسط آقای حمید رضا بشیری در مجله دانشگاه شیراز شماره ۹ بهار ۸۴ به چاپ رسیده است که این مقاله بیشتر به آثار اجتماعی و روان شناختی سینما می پردازد که میتواند بسیار مهم و تاثیر گذار نیز باشد اما به تاثیر حقوق و سینما و همینطور بر عکس نیز اشاراتی دارد به نوعی که این دو میتوانند به یکدیگر کمک کنند و مکمل یکدیگر باشند به ویژه سینما در اجتماعی کردن افراد میتواند تاثیر بسزایی داشته باشد.
۶- کتابی با عنوان حقوق و سینما توسط آقای ماخورا اشتفان ۱۹۶۲ ترجمه عباس ایمانی ، تهران نامه هستی ۱۳۸۶ به چاپ رسیده است که در این کتاب بیشتر از آنکه مطالب حقوقی داشته باشد ما مطالب اجتماعی و تاثیری که سینما بر اجتماع دارد را می خوانیم شاید به نوعی نام این کتاب ما را به اشتباه بیندازد که تاثیر متقابل حقوق و سینما و خاصه حقوق سینما را بخواهد بررسی کند اما بیشتر به بحث روانشناختی سینما می پردازد به جز بخش اندکی که حقوق و تاثیر سینما بر حقوق را بررسی میکند.