به همین دلیل، سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت میگوید : روان شناسی قرن بیست و یکم روان شناسی مثبت است، علمی که به جای توجه به ناتوانی ها و ضعف های بشری، روی تواناییهای انسان، از قبیل امید، شاد زیستن، لذت بردن، قدرت حل مسئله و خوش بینی متمرکز شده است. از نظر سلیگمن (سلیگمن، ۲۰۰۴)، محور روان شناسی مثبت، توجه به انسان سالم به جای انسان بیمار و توجهبه تواناییهای انسان به جای ناتوانی های او میباشد. سلیگمن، عدم توجه به عنصر امید را به عنوان حلقه مفقوده روان شناسی معاصر میداند. او به منظور تبیین عنصر امید، به مذر روآورد و برای نخستین بار، باب فضائل را در علم روانشناسی گشود. او به جدال روان شناسی و دین در طول قرن بیستم خاتمه داد و این دو را در کنار هم و به عنوان یار و یاور هم در خدمت به انسان قرار میدهد. او راز شاد زیستن را در رضایت از گذشته و امید به آینده میداند. سلیگمن مفاهیم روان شناسی مثبت را از تلفیق نظریه درماندگی آموخته شده و نظریه اسنادها به دست آورد. از نظر او، همان گونه که درماندگی آموختنی است، خوش بینی و امید را هم می توان به وسیله تغییر در سبک های اسنادی آموخت. از دید سلیگمن، سبک های اسنادی تعیین کننده اصلی، در مقابل رویدادهای بد یا خوش زندگی میباشند. سبک های اسنادی سه دستهاند : ۱- سبک اسنادی درونی (خودمان را مقصر بدانیم، نه محیط را)، ۲- سبک اسنادی کلی (در موقعیت های مشابه هم آن اتفاق بد می افتد)، و ۳- سبک اسنادی دایمی (همیشه این اتفاق بد تکرار خواهد شد). این سبک های اسنادی، باعث ایجاد بدبینی و انفعال در افراد میشوند. البته در مقابل رویدادهای خوشایند زندگی هم می شود، بدبین بود. مثلا، اگر یک رویداد خوب زندگی را به عوامل گذرا ربط دهید، دچار بدبینی می شوید. سلیگمن، مفهوم امید را از سبک های اسنادی گرفت، به این معنی که، در مقابل رویدادهای بد، آدم امیدواری هستید، اگر آن رویداد را گذرا وخاص بدانید و در مقابل رویدادهای خوب، آدم امیدواری هستید، اگر آن ها را کلی و همیشگی بدانید. دیدگاه روان شناسی سلیگمن، نوعی واکنش به نظریات رفتارگرایی و روان تحلیل گری است، زیرا در این نظریات به جنبههای انفعالی و بدبینانه زندگی انسان تأکید می شود. سلیگمن (۲۰۰۰)، طی مقالهای در زمینه روان شناسی مثبت، با انتقاد از دیدگاه روان تحلیل گری، اعلام نمودند که روان تحلیل گری، بر آسیب شناسی روانی و جنبههای منفی انسان تأکید دارد و نقش جنبههای مثبت و قابلیت های انسان برای شادکامی و امید را در نظر نگرفته است و به همین دلیل، قادر نیست تصویر روشنی از انسان ارائه دهد. پس از سلیگمن، به صورت جدی تر، بعد از انتشار مقاله روان شناسی مثبت[۴] در انجمن روان شناسی آمریکا (۲۰۰۱)، خط سیر پژوهشی تازهای در دروان شناسی پدید آمد و تمرکز روان شناسی مثبت، رویکردی نوین در حوزه روان شناسی است که به منظور جبران کمبودهای علم روان شناسی و کاهش تأکیدات عمده روان شناسی بر مشکلات روانی، در سال های اخیر گسترش یافته است. مؤلفه های روان شناسی مثبت شامل : خوشبینی، هوش عاطفی، اشتیاق، فضائل، توانمندی های شخصی، شادمانی و امید میباشد.
۲-۲-۳ تعریف و مؤلفه های امید
بر اساس کتابچه آکسفورد (۲۰۰۳)، واژه امید به دو معنی امنیت[۵] و توکل[۶] و ۲ ـ آرزو و اعتقادی که امکان دست یابی به آن وجود دارد، تعریف شده است. از نظر لغوی، امید برابر رَجاء در ادبیات عرب میباشد. رجاء احتمال رسیدن به چیزی است که باعث مسرت باشد و خوف احتمال رسیدن به چیزی است که مایه اندوه است. بنابرین، کلمه رجاء در مقابل خوف قرار دارد. اسنایدر در کتاب تئوری امید، رنگین کمان ذهنی آدمی[۷] (به نقل از بهادری،۱۳۸۸) میگوید: امید ، انتظار انسان برای دست یابی به اهداف خود میباشد که با فعال نمودن دو عنصر ۱) افکار مثبت در جهت نیل به اهداف و ۲) احساس کارآمدی در دست یابی به مقصود، راه یابی فرد به امید را تسهیل میکند. بر این اساس، امید، اعتقاد بر این امر است که هدفتان هر چه باشد، قدرت اراده، میل به راهیابی و قدرت تشخیص موانع برای دست یابی به آن را دارید، و راه آن، مقابل شما گشوده است. اسنایدر (۲۰۰۵)مضمون فعالی از امید را ارائه میکند که شامل داشتن هدف و رفع آن ها است. از نظر او امید عبارت از انتظار مثبت برای دست یابی به اهداف میباشد. او در سال ۲۰۰۵، جمله طلایی خود را درباره امید عنوان کردو بیان داشد : که امید، موجد امید می شود، یعنی احساس امیدواری، موجب امید بیشتر می شودو بدین سان، چرخه مثبت امید و امید بیشتر و ناامیدی بیشتر را بیان داشت.
اسنایدر،(۱۹۹۶)اعتقاد دارد،امید یک سازه چند بعدی و مرکب است. امید مجموعه ای شناختی است که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون (تصمیم های هدف مدار) و مسیرها (شیوه های انتخاب شده برای نیل به اهداف) است.
از نظر اسنایدر، امید یا تفکر هدف مدار از دو مؤلفه مرتبط به هم یعنی مسیرهای تفکر و منابع تفکر، تشکیل شده است. مسیرهای تفکر، انعکاس دهنده ظرفیت فرد برای تولید کانال های شناختی برای رسیدن به اهدافاش است و منابع تفکر، شامل افکاری است که افراد درباره توانایی ها و قابلیت های خود برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف کرده اند تا به اهداف اشان برسند. اگر هر کدام از این دو عنصر وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیرممکن است. شواهد تحقیقاتی زیادی وجود دارند که نشان می دهنأ، بین بالا بودن میزان امید افراد و موفقیت آن ها در فعالیت های ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر و مؤثر بودن روش های روان درمانی مورد استفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اسنایدر، شوری، پالور[۸]، آدام[۹] و ویکلاند[۱۰]، ۲۰۰۰). در اهمیت هدفمندی در امید باید گفت، از نظر اسنایدر (۲۰۰۰)، امید شامل هدف، قدرت برنامه ریزی و قدرت اراده برای دست یابی به هدف با در نظر گرفتن موانع رسیدن به هدف و رفع آن ها است. بنابرین از نظر اشنایدر، امید، یک هیجان انفعالی نیست. بلکه، یک فرایند شناختی است که افراد به وسیله آن، فعالانه اهداف خود را دنبال، و موانع رسیدن به هدف را رفع میکنند.