اهمیت از نظرکارآفرینی اجتماعی
وازه کارآفرینی ریشه در ادبیات فرانسه در قرن های هفدهم و هجدهم میلادی دارد. کارآفرینی به افرادی اشاره دارد که با پیگیری و جستجوی روش های بهتر انجام کار پیشرفت اقتصادی قابل ملاحظه ای را تجربه میکنند. کارآفرینان با استفاده بهینه از منابع و امکانات محدود، بهروری و کارایی قابل توجهی را عرضه و به عبارتی کارآفرینان ارزش افزوده ایجاد میکنند(دیز،۲۰۰۱)[۷]. کارآفرینان همیشه در جستجوی تغییر، واکنش هوشمندانه به تغییر و حداکثر استفاده ازتغییرات هستند. در ادبیات کارآفرینی، علاوه بر کارآفرینی تجاری که بیشتر معطوف به کسب و کارهای تجاری و اقدامات ریسک پذیرانه جهت دستیابی به اهداف سودآوری است، کارآفرینی اجتماعی به مثابه مکمل کارآفرینی تجاری جایگاه ویژه ای در ادبیات توسعه اجتماعی دارد. جوهره کارآفرینی اجتماعی همان فعالیتهای نوع دوستی، احسان و نیکوکاری و احساس مسئولیت در قبال مشکلات اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه است(دیز،۲۰۰۱). هرچند بسیاری از کارآفرینانی که محققین مد نظر داشتند، کار خود را با راه اندازی کسب و کاری سودآور و نو آغاز کردهاند اما راه اندازی کسب و کار به تنهایی نمی تواند جوهره اصلی کارآفرینی باشد. آن چه امروزه به عنوان مبنای تعاریف نوین کارآفرینی به کار می رود، بر پایه ی تعاریف باتیست- شومپیتر که کارآفرینان را “نوآوران، عوامل تغییر و موتور محرکه ی در پس توسعه اقتصادی” نامیده بودند، بنا شده است. طی سال ها دیدگاه های متنوع و تعاریف مختلفی در ارتباط با کارآفرینی ارائه شد. اما امروزه تعریف منحصر به فردی نیست که از طرف همگان پذیرفته شده باشد. تعاریف بر طیف وسیعی از فعالیت ها تأکید میکنند، که عبارتند از : تحمل ابهام، خلق سازمان جدید، کشف فرصتها، جمع آوری عوامل تولید و تولید ترکیب های جدید(عمرانی،۱۳۸۹).
تعریف مطرح شده از کارآفرینی، معرفی کننده رفتار کارآفرینانه بوده و قابل تعمیم به دیگر حوزه ها نیز هستند. هرچند عبارت “کارآفرینی اجتماعی” عمر چندانی ندارد، اما به ازای عملی این مفهوم از دیر باز وجود داشته، کارافرینان اجتماعی زیادی در طول قرن های مختلف فعالیتهای بشر دوستانه ای برای ایجاد تحول در جوامع انجام داده و مؤسسه های بسیاری توسط آن ها تأسیس شده است . تخصیص واژه جدید به این مفهوم قدیمی، با این دلیل اهمیت دارد که این حوزه عملی، هویت علمی پیدا کرده و مرزهایی هرچند مبهم برای آن تعریف می شود. واژه کارآفرینی اجتماعی اولین بار در ادبیات مربوط به تغییرهای اجتماعی در دهه ی ۱۹۶۰و۱۹۷۰ پدیدار شد. این مفهوم در دهه های ۱۹۸۰و۱۹۹۰ توسط بیل درایتون و دیگرانی مانند چارلز لیدربیتر به صورت گسترده ای مطرح شد(عمرانی،۱۳۸۹).
با توجه به ناکامی دولت ها و مؤسسات تجاری برای حل مسائل اجتماعی، جامعه امروزی برای رویارویی با مسائل پیچیده اجتماعی نیازمند کارآفرینی و خلاقیت اجتماعی است. کارآفرینی اجتماعی شامل برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب و کار و توان مالی هستند و یا در استفاده از فرصت های خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند. این گروه از کارآفرینان نیکوکار، بر اساس پایبندی به ارزش ها و مأموریت ارزشی که به آن باور دارند، دست به ابتکار عمل ها و نوآوری های اجتماعی برای برآورد ساختن نیازهای جامعه میزنند(گیلد و پارکر،۲۰۰۷)[۸]. این نوع از کارآفرینان با انگیزه های نیکوکارانه در راستای خدمت به بندگان خدا، نوعی رضایت درونی حاصل میکنند و از این که گروهی از مشکلات مردم به دست آن ها باز می شود و در خدمت به هم نوعان مشارکت دارند، شور و شعف در آن ها به وجود میآید. کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که در جریان آن، افراد و گروه ها و بخش های اجتماعی به طور داوطلبانه کار میکنند تا از دارایی های اجتماعی که بدون استفاده مانده، ارزش آفرینی کنند و فرصت های ناشی از آن ها را تشخیص دهند(میری،۱۳۸۵،ص۱۷).
بسیاری از محققین کارآفرینی اجتماعی را به عنوان ترکیب بنگاه های تجاری با تأثیرات اجتماعی می دانند . در این دیدگاه، کارآفرینان از مهارتهای کسب و کار و دانش به ایجاد شرکتهای که مقاصد اجتماعی دارند استفاده میکنند، علاوه بر آن سازمان ممکن است شعبه های تجاری برای ایجاد اشتغال و درآمد برای اهداف اجتماعی خود ایجاد کنند(آلورد و هکاران،۲۰۰۴)[۹].
کارآفرینی اجتماعی، همان نوآوری برای مشکلات و مسائل اجتماعی است. کارآفرینان اجتماعی با بهره گرفتن از تدابیر نوآروانه و ایجاد سازوکارهای اجتماعی به بسیج منابع برای برخورد با مسائل اجتماعی می پردازند. کارآفرینان اجتماعی به دنبال شناسایی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه هستند و در این مسیر پرفراز و نشیب از اعتبار اجتماعی و جان و مال خود مایه میگذارند. کارآفرینان اجتماعی تحولات اجتماعی را شتاب می بخشد و پیامدهای اجتماعی بلند مدت و پایدار را به ارمغان می آورند(آلورد و هکاران،۲۰۰۴).
همان طور که کارآفرینان تغییرهایی در وضعیت کسب و کار به وجود می آورند، کارآفرینان اجتماعی نیز به مثابه عاملان تغییرهای اجتماعی عمل میکنند، آن ها با بهره برداری از فرصت هایی که توسط دیگران نادیده گرفته می شود، نسبت به رشد جامعه با رویکردهای جدید و خلق راه حل هایی برای بهبود وضع آن اقدام میکنند. جورج دیز به شش ویژگی کارآفرینی اجتماعی اشاره میکند که به شرح زیر است.
-
- آن ها عاملان تغییر در بخش اجتماعی هستند؛
-
- برای خلق و نگهداری مأموریت اجتماعی ارزش تعریف میکنند؛
-
- این افراد مجدانه در پی کشف و پی گیری فرصت های جدید برای رسیدن به هدف هستند؛
-
- آن ها بی باکانه و بدون محدود شدن توسط منابع در دسترس، فعالیت میکنند؛
-
- کارآفرینان اجتماعی نسبت به مخاطبان خود پاسخ گو هستند؛
- آن ها به طور مداوم خود را درگیر فرایند نوآوری، یادگیری و انطباق میکنند(دیز،۲۰۰۱).
با توجه روز افزون به این موضوع، هم چنان کارآفرینی اجتماعی در نظر افراد متفاوت، معنای مختلفی دارد. برخی کارآفرینی اجتماعی را منحصر به سازمانهای غیر انتفاعی که برای پیش برد اهداف خود، فعالیت های سودآور و درآمدزا انجام میدهند، می دانند. بعضی این مفهوم را برای تمام کسانی که نسبت به راه اندازی سازمانهای غیر انتفاعی اقدام میکنند به کار میبرند. گروهی آن را تنها مختص دسته ای از فعالیتهای سازمان های انتفاعی می دانند که اهداف عام المنفعه دارند. جرج دیز در مقاله ی خود با عنوان “معنای کارآفرینی اجتماعی” میگوید: ” کارآفرینی اجتماعی گونه ای از کارآفرینان با اهداف اجتماعی هستند”(دیز،۲۰۰۱) وی می افزاید : “افرادی که در کارشان نوآوری بیش تری داشته و منجر به ایجاد توسعه ی اجتماعی میشوند، به طبع کارآفرین تر هستند.” بدین ترتیب کارآفرینی اجتماعی میتواند شامل اهداف اجتماعی فعالیت های تجاری مانند تأسیس صندوق های اعتباری خرد، و یافتن راه حل هایی نو برای پاسخ گویی به معضل های اجتماعی باشد(عمرانی،۱۳۸۹).