«تمام تجربه های حرفهای مجرمانه در ارتکاب جرم تا قبل از پخش در شبکه های تلویزیونی به عنوان رفتار امضایی خاص برای مرتکب خود قابل تصور است، ولی به محض اشاعه و ترویج از حیطه فرد خارج شده و حتی ممکن است به صورت یک مکتب جهانی تلقی گردد. برای مثال شابد بتوان قتلهای زنجیرهای منتسب به پزشکان از طریق تزریق آمپول مورفین را به دکتر «جان باکاش» فرانسوی نسبت داد که در سال ۱۹۸۶ بعد از محاکمه جنایتهای انجام پذیرفته، تا چند ماه بحث داغ تلویزیونهای ملی و شبکه های بینالملل بود.[۸۴]
در این وادی ذکر این نکته ضروری است که افراد در اثر تکرار ارتکاب عملی مهارت بیشتری کسب میکنند تا حدی که اتفاقات پیشبینی نشده را هم در انجام عمل خویش برنامهریزی میکنند. در مورد ارتکاب جرم هم وضعیت به همین منوال میباشد چرا که اگر فردی مثلاً دفعات زیادی مرتکب سرقت از منازل گردیده دیگر میتواند در این جرم بخصوص به دیگران هم آموزش دهد حتی پیشبینی سهل و آسانتر فرار از صحنه جرم را هم برنامهریزی دقیق میکند تا حدی که برای ارتکاب جرم مذبور اعتماد به نفس کسب میکند.
«تجربه در ارتکاب جرم و جلب اعتماد به نفس زمانی میتواند آثار سوء مضاعف داشته باشد که از طریق شبکه های تلویزیونی برای بینندگان یا سایر مجرمین کم تجربه انعکاس یابد چرا که این مجرمان با انگیزه هایی غالباً مشترک دست به ارتکاب این اعمال مجرمانه میزنند.»[۸۵]
بنابرین وقتی که شیوه ارتکاب جرم از طریق مجرمان حرفهای از طریق شبکه های تلویزیونی پخش میشود به راحتی میتواند مجرمین اتفاقی یا کم تجربه را به مجرمان حرفهای تبدیل کند همان طور که در زندان بسیاری از جرایم پیشرفته از طریق مجرمان حرفهای به مجرمین جوان و کم تجربه آموزش داده میشود، در مورد پخش شیوه ارتکاب جرم از طریق مجرمان حرفهای از طریق شبکه های تلویزیونی میتوان گفت که در بُعد وسیعتر و آسانتر این آموزش منفی انجام میگیرد و دیگرنیازی نیست که حتماً فرد در زندان این تجربه را کسب کند چرا که به راحتی از طریق شبکه های تلویزیونی ملی و فراملی میتواند این تجربیات حرفهای مجرمانه و روش ارتکاب جرم را کسب نماید. به عنوان مثال با تشریح روش تشخیص DNA در کشف تجاوزات جنسی از طریق شبکه های تلویزیونی دیگر روش اجرای این جرم از طریق متجاوزان تغییر میکند و از شیوه هایی چون استفاده از کاندوم و یا وازکتومی کردن خویش به عنوان راهکار فرار از انتساب جرم به خویش استفاده مینمایند.
۳ـ۲ـ۲ـ۳ـ تسهیل وقوع جرم از طریق عدم تطابق برنامه های تلویزیونی خارجی با خصوصیات جامعه
اگر برنامه های تلویزیون با خواستهها و خصوصیات جامعه تطابق نکند، از یک سو نوعی از خودبیگانگی شدید در افراد به وجود میآورد و از سوی دیگر تضادهای رفتاری و عقیدهای را میان نسلها تشکیل میدهد و بر گسترهاش میافزاید که هر دو مرحله باعث پیدایش حالت خطرناک در جامعه میشود. نمایش خصوصیات یک جامعه و عرضه فرهنگ و ارزشهای آن و بیان رسوم و آدابی که در آن جا رواج دارد، در جامعهای که هیچ گونه وجه اشتراکی با آن به چشم نمیخورد، سبب میشود که پایه های فرهنگ و ارزشهای آن دچار تزلزل گردد و افراد جامعه به ویژه جوانان به فرهنگ خود بیاعتنایی کنند و ارج و ارزش به آنچه که خود دارند قائل نشوند و آن چه را که میبینند مظهری از زندگی نو و متحول انگارند و به صورت متعصبانهای کودکان و جوانان به آن پایبند شوند و به علت عدم برخورداری لازم از دانش و بینش صحیح نمیتوانند بین دنیای گذشته و حال، ارتباط لازم و منطقی را برقرار کنند و در نتیجه با مشاهده و الهام از برنامه های تلویزیون که از زمان حال و آینده صحبت میکند، شکاف بین خود و پدر و مادر و بزرگان را بیشتر میکنند.
برخی برنامه های تلویزیونی که به طریق سینمایی و اغراقآمیز به نمایش صحنههای خشونت، عصیانگری و اغتشاش، قانونشکنی و هوسبازی… میپردازد، ضمیر تماشاگران را مالامال از آشوب میسازد و وجودشان را زهرآلود میسازد و افکارشان را مسموم میکند. مثلاً نمایش فیلمهای کاراته، وسترن، خوفناک و… به هیچوجه با روح و فرهنگ جامعه ما تطابق ندارد و تماشاگر ایرانی که با خصوصیات جامعهاش پرورش یافته است، در برابر دوگانگی فرهنگی قرار میگیرد و دشواریهای زیادی برای خود، خانواده و اجتماعش پدید میآورد. فیلم کاراته یا وسترن در کشورهای سازنده آن ها، در واقع آمیخته با فرهنگ آن جوامع میباشد و تماشاگر آن ها را قسمتی از روح جامعهاش میداند که خود نیز با آن خو گرفته و در طی سالهای متمادی با آن ها همگامی و سازگاری پیدا کردهاست در حالی که در جامعهای مانند ایران،کشتن سرخپوستان جز ایجاد روح خشونت در بیننده و مجهز کردن او برای مبارزه و درهم کوبیدن اطرافیان و هموطنانش، به هیچ وجه معنی و مفهوم دیگری ندارد. به همین جهت است که پس از مشاهده یک فیلم زد و خوردی یا کاراته، بلافاصله افراد ناپخته، بالاخص کودکان در شکل و شمایل قهرمانان ظاهر میشوند و چنین صحنههایی باعث زیر و رو شدن فرهنگ سالم یک جامعه میشود و افراد را به سوی فرهنگ وحشی جلب میکند. و این یکی از روشهای بسیار مؤثر در تسهیل وقوع جرم و نابهنجاریهای اجتماعی در اقشار جامعه میباشد.
۳ـ۲ـ۲ـ۴ـ نقش برنامه های تلویزیونی و خصوصیات روانی و انفعالی تماشاگر
یکی از شیوه هایی که برنامه ها و فیلمهای تلویزیونی میتواند بر روی تماشاگر اثرگذار باشد بسته به خود تماشاگر است. یعنی حالت انفعالی و روانی تماشاگر است که تعیینکننده میزان تأثیر برنامه های تلویزیونی است.
بروز جرم به عواملی متعدد وابسته است از جمله عوامل زیستی، اجتماعی و روانی. تأثیر زیستشناختی، وراثت و انتقال خصوصیات جسمانی، عقلانی، هوش والدین و اجداد انسان که از دیرزمان موضوع مطالعه روانشناسان و علمای اخلاق بوده است.
رافائل گاروفالو(۱۹۷۸) از معتقدان مربوط به تأثیرعوامل روانی در ارتکاب بزه است. بررسی و شناخت عوامل روانی مربوط به دانش روانشناسی جنایی است.
از نظر معتقدان به تأثیر عوامل روانی در تحلیل شخصیت بزهکار تمایلات و انگیزه های ناخودآگاه جایگاه مهمی دارند.[۸۶]