-
- سازمان به این معنا پیببرد که استفاده از دانش ارزشمند است و باید از آن نگهداری شده توسعه داده شود.
- نُرم ها، سیاستها، دستورالعملها و فرهنگ سازمانی، از تعامل بین بخشهای مختلف سازمان و نیز ما بین همکاران حمایت کند.
چ)حذف : در این فرایند، دانشهایی که از نظر استراتژیک و کاربرد دیگر، بی معنی هستند باید از سیستم حذف یا در جایی دیگر انبار شوند این کار به ترتیب زیر انجام می شود:
-
- دانشهای ابطال شده انبار نشوند.
- دانشهایی که در حال حاضر بیارزشند، ولی در آینده احتمال استفاده از آن ها وجود دارد، به صورت دسته بندی، بایگانی شوند.
۲-۳-۳-۲-۵)مدل نوناکا و تاکوئوچی[۶۳]
محققان مدیریت ژاپنی نوناکا و تاکوچی تأثیر بسیاری بر مبنای مدیریت دانش داشته اند. مفهوم دانش پنهان و دانش آشکار توسط نوناکا برای طرحریزی نظریه یادگیری سازمانی طبقه بندی شده است. در این تقسیم بندی، با توجه به همگرایی بین شکلهای پنهان و آشکار دانش، آنان مدلی را پایه گذاری کرده اند که به نام خودشان معروف است. این مدل بر خلاف مدلهای پیشین، تمرکز خود را بر دو نوع دانش آشکار و پنهان مبذول داشته، به نحوۀ تبدیل آن ها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در تمامی سطوح سازمانی ( سطح فردی، گروهی و سازمانی) توجه دارد. در این مدل پویا، نحوۀ استفاده و تبدیل این دو دانش و چگونگی مدیریت دانش در این زمینه، به صورت حرکت مارپیچی فرآیندی مستمر فرض شده است. همپنین در تفکر مذکور، فرض بر این است که تنها افراد، به وجود آورندۀ دانش هستند. بنابرین، فرایند تولید دانش سازمانی، میبایست به عنوان فرآیندی مستمر باشد که در آن، دانش ایجاد شده توسط افراد، به طور سازماندهی شدهای، تقویت و هدایت شود.(احمدی و صالحی، ۱۳۹۱، ص۱۵۳)
بر پایه مدل نوناکا و تاکائوچی مراحل زیر باید برای انتقال تبدیل این دو نوع از دانش، در سطوح گوناگون سازمان انجام شوند.(احمدی وصالحی، ۱۳۹۱، ص۱۵۴)
۱-استراتژی اجتماعی سازی (پنهان به پنهان): در این استراتژی دانش پنهان انتقال می-یابد و مجدداً به دانش پنهان تبدیل میگردد. در استراتژی اجتماعی سازی، افراد تجارب و مدلهای ذهنی خود را جهت بهبود دانش، با دیگران به اشتراک میگذارند. این فرایند شامل دستیابی افراد به درک متقابل از طریق تعاملات اجتماعی چهره به چهره، تسهیم دیدگاه ها، هم اندیشی، تعاملات حمایتگری و غیره میباشد. برای مثال می توان به روابط پیشرفته همکاران، آموزش ضمن کار، روش آزمون و خطاء، تقلید از دیگران، جلسات طوفان مغزی، تمرین و آموزش، تبادل عقاید، گفتگوی بسیار، اقدامات تشویقی از جمله روز دانش و کافه دانش و… اشاره نمود.
۲-استراتژی برونی سازی (پنهان به آشکار): در این نوع استراتژی، دانش پنهان از طریق فرایند برونیسازی به دانش آشکار تبدیل میگردد. این فرایند به افراد اجازه میدهد که به صورت انفرادی مفاهیم دانش ضمنی را تدوین نموده و با دیگران به اشتراک بگذارند و دانش جدید به وجود آورند. به عبارت دیگر، دانش شخصی یا ضمنی، به صورت استعارهها، تشبیهها، فرضیات و مدلها به دانش صریح تبدیل می شود. شخص، زمانی که از تبادلات و توجهات جمعی جهت این فرایندِ طراحی استفاده می کند، اغلب به برونی کردن اقدام می کند. در این استراتژی اصول مدیریت، محتوا به منظور آرشیو کردن، به روزآوری و بازیابی دانش آشکار شده مورد نیاز خواهند بود. نوناکا و تاکوچی از برونی کردن به عنوان فرآیندی کلیدی در تبدیل دانش یاد می کند. زیرا در اینجا است که دانش ضمنی تجدید می شود و طراحیهای آشکار ظهور می کند.
۳-استراتژی ترکیبسازی (آشکار به آشکار): در استراتژی ترکیبسازی، دانشِ تجزیه شدۀ موجود، به اشتراک گذاشته شده و ترکیب و تفسیر میگردد. در این حالت دانش صریح به دانش صریح پیچیدهتری تبدیل می شود، به عبارت دیگر، عقاید در این مرحله بایک سیستم دانش (مانند پایگاه داده) ترکیب میشوند، افراد به تبادل دانش میپردازند و این دانش از طریق مستندات، جلسات، مکالمات تلفنی و تبادل اطلاعات از طریق فناوریها و ابزارهایی مانند شبکه های کامپیوتری ترکیب میشوند. دانش جدید نیز می تواند از طریق ساختاردهی مجدد اطلاعات کنونی به وسیله ذخیرهسازی، افزودن، ترکیب و طبقه بندی دانش صریح ایجاد می شود. ترکیب، نوعی از ایجاد دانش است که در مقوله آموزش و تحصیلات گنجانده می شود. نمونه هایی از استراتژی ترکیبسازی، سیستمهای دانش و اطلاعات، تهیه گزارشات مروری، تحلیل روند و خلاصۀ مدیریتی میباشند.
۴-استراتژی درونیسازی (آشکار به پنهان): استراتژی درونیسازی شیوهای است که دانش آشکار از طریق تفسیر دانش، درونی می شود و به دانش ضمنی تبدیل میگردد. این امر می تواند از طریق یادگیری حین عمل صورت بگیرد و دانش مستندسازی شده، نقش حیاتی را در این فرایند بازی می کند. درونیسازی زمانی رُخ میدهد که کارگران جدید دانش، یک پروژه را با مطالعه بایگانیهای آن، احیاء کنند. همچنین درونیسازی را زمانی میتوان مشاهده کرد که مدیران یا خُبرگان با تجربه سخنرانی کنند و یا نویسندگان تصمیم به نوشتن بیوگرافی از یک کارآفرین یا مؤسسه داشته باشند. به محض درونی شدن، دانش های جدید موردِ استفاده کارکنانی قرار میگیرد که آن را در پایگاه دانش پنهان موجود خود توسعه داده و سازماندهی مجدد کرده اند.
شکل( ۲-۸ )مدل حلزونی نوناکا و تاکائوچی(nonaka,takuchi1995)
۲-۳-۳-۲-۶)مدل بویسوت[۶۴]
بر اساس این مدل که وی در سال ۱۹۹۷ ارائه نموده است دانش سازمانی را به دانش تدوین شده، تدوین نشده، منتشر شده، منتشر نشده تقسیم کردهاست. دانش تدوین شده، دانشی است که برای هدف انتقال ایجاد شده نظیر داده های مالی، و دانش تدوین نشده دانشی است که به راحتی قابل انتقال نیست نظیر تجربه، دانش منتشر شده، دانشی است که آماده به اشتراکگذاری است. دانش منتشر نشده به آسانی قابل اشتراکگذاری نیست. اگر دانشی تدوین نشده و منتشر نشده باشد تنها به عنوان دانش شخصی (ادراک، دیدگاه، تجربه) تلقی می شود. دانش تدوین شده و منتشر نشده تنها بر اساس “نیاز به دانستن ” در گروه های کوچک قابل انتقال است. تنها دانش تدوین شده و منتشر شده می تواند از طریق مجلهها، کتابها، کتابخانه ها قابل دسترس باشد. دانش منتشر نشده و تدوین نشده را عقل سلیم میداند این نوع دانش بر اساس نظر بویسوت در فرایند کند و آهستۀ جامعه پذیری، عادات و شهود ایجاد می شود. شباهت زیادی بین مدل نوناکا و بویسوت وجود دارد.(هیسکوک، ۲۰۰۴)
۲-۳-۳-۲-۷)مدل لاستری[۶۵]