از جمله دلایل ضعف مدیریتی این صنعت میتوان به شرح زیر اشاره کرد:
۱- مدیریت غیرتخصصی:
استفاده از مدیران غیر متخصص نه تنها مشکل صنعت گردشگری ایران، بلکه مشکل عمده اما معمول در تمامی بخشهای مدیریتی در ایران است. مدیران غیرمتخصص به دلیل فقدان آگاهی لازم در زمینه آثار باستانی و …. بارها و بارها باعث شده اند مهمترین توانهای جذب گردشگری در ایران در معرض نابودی قرار گیرد.
۲- ساختارهای فراقانونی قدرت:
ساختارها و روابط میان نهادهای اداری مختلف در ایران هنوز و به طور مشخص نه بر پایه تعریف قانونمند، بلکه با تکیه بر قدرتهای فراقانونی و نامریی، باندها و گروههای سیاسی و نفوذ و وابستگی های موجود در سطوح مختلف قدرت شکل گرفته است.
در نتیجه، در نقاط تقابل طرحها و پروژه ها در ایران، پیروزی از آن سازمان های با نفوذتر در ساختار سیاسی، اداری موجود در کشور است. سازمانهای متولی موجود صنعت گردشگری ایران هم، از ضعیفترین و شکننده ترین رابطه در ساختار قدرت رنج میبرد و در تمامی منازعات عموماً این گردشگری است که باید با دریافت خسارت جزئی عقب نشینی کند(امین بیدختی، ۱۳۸۹).
۳- نگاه ارزشی مدیران به صنعت گردشگری:
شیوه های مدیریت گردشگری در ایران نشان داده است که اولویتهای این صنعت در ایران، نه اقتصادی است و نه اجتماعی، بلکه اولویت اصلی حفظ ارزشهاست. قوانین موجود برای گردشگران، بر خلاف اکثر کشورهای جهان برای ایجاد راحتی و جذابیت برای گردشگران نیست و بیش از هر چیز تکیه بر حفظ فرهنگ موجود از هر گونه تغییر است.
۴- مدیریت بدون بودجه، مدیریت ناتوان:
واقعیت این است که ایجاد حوزه، اکتشافات باستان شناسی و حفاظت مؤثر از آثار تاریخی و سرمایه گذاری برای جذب گردشگر امکانات و بودجه میخواهد. مدیران بخش های کلان هرگز به صنعت گردشگری به مثابه یک صنعت نگاه نکرده اند و از سرمایه گذاریهای لازم سرباز زده اند و همچنان وابسته درآمد فرش و پسته و نفت هستند.
در ادامه به برخی عوامل عقب ماندگی صنعت توریست در ایران اشاره میکنیم.
۱- تبلیغات بسیار سوء در مورد دولت جمهوری اسلامی ایران که در سطح جوامع بین المللی در گروه کشورهای تروریستی قرار گرفته باعث شد که افراد خارجی این احساس را داشته باشند که با سفر به ایران امنیت جانی و مالی آن ها تأمین نمی شود و این خود باعث شده که ایران از جمع کشورهای مورد علاقه جهانگردان خارج شود.
۲- وجود قوانین خاص در کشور از جمله استفاده از حجاب برای جهانگردان زن غیر مسلمان که خود انگیزه را در جهانگردان پایین میآورد.
۳- عدم سرمایه گذاری بخش خصوصی فعال در صنعت هتل سازی و آژانسهای مسافرتی
۴- نداشتن امکانات مناسب نبود هتلهای مناسب راه های دسترسی مناسب به معلمهای باستانی، امکانات تفریحی برای جهانگردان وجود ندارد.
۵- عدم وجود ساختار مناسب شهرها: بدین معنی که شهرهای ما به چشم توریست پذیر نگاه نشده و هنگام سفر به آن ها هیچ تابلو یا نشانهای در خصوص راهنمایی به اماکن دیدنی یک شهر یافت نمیکند یا در صورت وجود همه آن ها به زبان فارسی میباشد.
۶- کهنه و قدیمی بودن صنعت حمل و نقل نبودن ناوگان مسافربری و منطبق با تکنولوژی روز به عدم رشد این صنعت عنوان کرد.
۷- عدم تبلیغ و اطلاع رسانی در اینترنت یکی از ابزارهای جذب توریست برای زمانها و فصلهای مختلف نیز استفاده از توریست است. به این وسیله میتوان در تمامی فصول توریست را به دیدار از ایران دعوت کرد باید تبلیغ را متناسب با تنوع خاص که در کشور وجود دارد با توجه به اکوسیستم ایران میتوان میتوان هم توریست علاقهمند، گنجینههای فرهنگی و توریستی را جذب کرد و هم علاقه مندان به طبیعت.
۸- عدم جذابیت موزههای کشور وقتی به یک موزه مراجعه میکنیم می توان به نقاط ضعف آن پی برد. نرخ گران ورودی که باعث شده است مردم کمتر از موزههای کشور بازدید کنند و موقعیت مکانی نامناسب موزه ها.
۹- به کارگیری افراد ناکارآمد و غیر متخصص در صنعت جهانگردی.
۱۰- عدم اعطای تسهیلات وسیع اقتصادی در زمینه های مالیاتی، بانگی و گمرکی به صنعت توریست.
۱۱- فقدان وسایل ارتباطی صحیح و کافی.
۱۲- نازل بودن سطح فرهنگ عمومی در برخورد با جهانگردان (از نظر آشنایی عامه مردم با زبانهای بینالمللی).
۲-۱۷٫ چگونگی وضعیت ورود جهانگردان غیر مسلمان به ایران
حقوق جهانگردان غیر مسلمان
حقوق جهانگردان غیر مسلمان در تعالیم دینی- پیمان های فرامرزی و قانون اساسی
جهانگردان، صرف نظر از عقاید دینی و به اعتبار انسان بودن، واجد اعتبار و ارزش هستند. در اندیشه های دینی اسلام انسان کسی است که مسجود ملائکه واقع شده و خداوند متعال به او کرامت عطا کرد. و بر سایر موجودات برتری داده است. بنابرین عقلاً تکریم انسان ضروری است و اوصافی چون رنگ، نژاد، زبان و مذهب تأثیری در برتری یا تحقی انسانها ندارند.
از سوی دیگر، انسانهایی که به سیر در جهان میپردازند، به نوعی به ندای شارع مبنی بر «سیروا فی الارض» جامعه عمل میپوشانند و بیتردید در گذر از کشورها جهان جان و مال و حیثیت آنان ایمن از تعرض است و حرمتی مضاعف مییابد. اینان از حقوق طبیعی انسان برخوردارند و بر دولت و ملت کشور میزبان لازم است که حرکت این حقوق را پاس دارد (افشار زاده و همکاران، ۱۳۹۰).
اعلامیه جهانی حقوق بشر که یکی از افتخارات انسان و نشانه ای از تفکر فرهنگی بشر است، با تکیه بر کرامت ذاتی و اعلام حقوق طبیعی انسان ها ضوابطی را بیان کردهاست که رعایت آن، جهان عاری از خشونت و تبعیض و توأم با آرامش و همزیستی ایجاد خواهد کرد. در مقدمه این اعلامیه آمده است:
«از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر به کارهای وحشیانه ای انجامیده است که روح بشریت را برآشفته و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند بالاترین آرمان بشر اعلام شده است.
از آنجا که اساساً حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین درمان مجبور به قیام ضد ظلم و فشار نشود.
از آنجا که مردم ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و برابری حقوق را آرمان تمام مردم و ملل اعلام میکند…»