جو تیمی
نگرش تسهیم دانش
رفتار تسهیم دانش
توانمندسازی رهبری
H1
H2
H5
H4
H3
متغیرهای تعدیل گر
جنسیت سن
نمودار ۱-۱- (مدل تحلیلی پژوهش بر گرفته از پژوهش لیانگ و همکاران ،۲۰۱۰).
۲- مبانی نظری تحقیق
۲-۱- مقدمه
هر تحقیق و پژوهش علمی که صورت میگیرد بر پایه ها، ارکان و نتایج مطالعات و تحقیقات پیشین استوار است. که هر پژوهشگر باید سعی کند مرتبط ترین دستاوردهای تحققیات پژوهشگران قبلی را مورد شناسایی قرار دهد و دریابد که دیگران تا چه درجهای مسئله تحقیق مورد نظر او را بررسی کرده اند. و به آن نزدیک شدهاند، به عبارت دیگر چه ابعادی از مسئله تحقیق، مورد پژوهش قرار گرفته و چه ابعادی بررسی نشده است. مطالب این فصل حاوی چکیدهای از کند و کاوی عمیق و وسیع در آنچه که پیرامون موضوع پایان نامه و موضوعهای مشابه در کتابها، مقالات و تحقیقات وجود دارد، میباشد.
۲-۱-۱- توانمندسازی
۲-۱-۱-۱- تعریف توانمندسازی[۱۹]
امروزه فاصله میان جوامع و سازمانها از حیث دانایی و نادانی و چالش اصلی میان سازمانها، چالش نیروی انسانی توانا و داناست. نیروی انسانی به عنوان مهمترین، گرانترین و باارزشترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب میشود و تنها عنصر ذیشعوری است که به عنوان هماهنگ کننده سایر عوامل سازمانی، نقش اصلی را در میان کلیه عوامل دارد.با مقایسه کارکنان در دو قرن اخیر ما میگوید: قرن بیستم عصر بهرهوری نیروی انسانی کاربر بود ولی این قرنها، عصر کارهای دانش است. به طوری که در قرن گذشته باارزشترین دارایی یک سازمان ابزار تولید بود ولی اکنون سرمایه اصلی سازمانها زیر بار تغییرات موجآسا، ناگزیر به بازاندیشی و بازبینی روشها، الگوها و افکار خود در مورد نیروی انسانی شاغل خود هستند (دراکر،۱۹۹۸؛ به نقل ازامیرخانی، ۱۳۹۰: ۴۳).
ازآنجا که انسان ها به عنوان ارزشمندترین سرمایه سازمان هستند و کسانی که مسئولیت رویکردها و کارکردهای سازمان رابرعهده دارند، بنابرین بایسته است باتوانمندسازی منابع انسانی از راه دموکراتیک، ضمن آماده کردن کارکنان برای رویارویی با تغییرات، درسازمان نیز محیطی را بوجودآورد که درآن، هم انسانیت انسان ها وهم استعدادآن ها شکوفاشودونیزدستیابی به بالندگی سازمانی وتوسعه هدف ها ودرنهایت، ارتقای سازمان تا سطح فرابالندگی امکان پذیرشود.
امروزه توانمندسازی به یکی از مهمترین موضوعات روز مدیریت مبدل شده و تعاریف زیادی توسط کارشناسان برای آن بیان گردیده است که در ذیل به تعدادی از این تعاریف اشاره شده است:
” تواناسازی، یعنی آزاد کردن نیروهای درونی افراد، برای کسب دستاوردها، شگفتانگیز و تکنیکی است برای افزایش بهرهوری از راه بالا تعهد کارکنان نسبت به سازمان و به عکس” (پورکیانی و پورمرادی، ۱۳۸۹: ۲۱).
“توانمندسازی، فرایند مداومی است که به وسیله عواملی مثل فرهنگ سازمانی و تمرینهای مدیریتی که خودکارایی کارمندان را افزایش میدهد، تعریف میشود” (یه و لین[۲۰]، ۲۰۱۲).
کوکانن و دیگران[۲۱] (۲۰۱۱) ۳ بعد برای توصیف توانمندسازی تعریف کردند: پیامدی، رفتاری، ذهنی. توانمندسازی رفتاری به احساس کنترل که کارمند بر محیط کاری خود توسط عملیاتش به دست میآورد مربوط میشود مثل خودرأیی. توانمندسازی ذهنی به توانایی کارمند به نشان دادن ایده و نظراتش که از آن ها در محیط کاری حمایت میکند مربوط میشود. توانمندسازی پیامدی به احساس کارمند به چگونه ترس میتواند بر نتایج کارش تأثیر بگذارد مربوط میشود.
شلتون[۲۲] (۲۰۱۲)، توانمندسازی را حرکت از نظام تصمیمگیری سلسله مراتبی توسط مدیران به نظام کاهش سلسله مراتب کنترل و تصمیمگیری توسط ردههای پایین تعریف میکند.
در یک جمع بندی کلی می توان عنوان کرد که توانمندسازی تحت عنوان یک روش، الگو، مفهوم، فرایند، کیفیت و یک مرحله برای آزاد کردن نیروی درونی افراد، آزاد کردن قدرت، ایجاد منابع ذهنی، افزایش مشارکت و مسئولیت افراد که در کلیت به ایجاد توسعه و بهبود مستمر، نتایج شگفت انگیز، توسعه ظرفیت ها و…می شود.
۲-۱-۱-۲- سیر تاریخی مطالعه توانمندسازی
آزمایش های هاثورن در سال های ۱۹۲۴تا۱۹۳۲آغازشد. محل مطالعات، کارخانه هاثورن بود.پژوهشگران هاثورن برای توضیح رفتار کارگران،توجه خودرا به عوامل روانی واجتماعی معطوف کردند وسازمان اجتماعی کارخانه وروابط وکنش های متقابل افراددرحین کار موضوع اصلی مطالعه قرار گرفت. آنان به این نتیجه رسیدند که افراد، درضمن کارنه به صورت فردی، بلکه به عنوان عضوی از گروه فعالیت میکنند ورفتارشان تابع ارزش ها ومعیارهای گروهی است. پدید آمدن جنبش روابط انسانی که نتیجه مطالعات هاثورن بود، بر نحوه تفکران مدیران دهه ۱۹۵۰-۱۹۶۰ تأثیر بسزایی داشت و بر این عقیده استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار میکنند، میتوانند به بهرهوری دست یابند. در دهه ۱۹۸۰ مدیریت منابع انسانی با تحولات بسیار جدی مواجه شد و مدیران بیشتر توجه خود را به مسئله کیفیت، انعطافپذیری و شایستگیهای منحصر به فرد به عنوان مبنای اصلی مزیت رقابتی معطوف کردند. در واقع در سال های نخستین دهه ۱۹۸۰، مدیریت استراتژیک منابع انسانی و طرح فرهنگ قوی سازمانی در کانون توجه بسیاری از مشاوران ذینفوذ مدیریت و پژوهشگران روش های کاربردی قرار گرفت. محققان دریافتند که نیروی انسانی با کیفیت، یکی از مهمترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی به شمار رفته و در کنار فناوری و منابع مالی، عنصری مهم و حیاتی در نیل به اهداف کمی و کیفی سازمان ها به شمار میرود. شکی نیست وقتی در سازمانها بحث از رقابت، پیشرفتهای فنآورانه، رشد، تغییر و تحول و… به میان میآید توانمندسازی نیروی انسانی یکی از مهمترین و مناسبترین راهکارهای افزایش بهرهوری نیروی انسانی خواهد بود. در دو دهه اخیر با توجه به تشدید رقابتها در سطح جهان و به وجود آمدن دهکده جهانی، سازمان ها برای حفظ خود در محیط پرتلاطم امروزی، توجه خویش را معطوف به توانمندسازی کارکنان کردهاند. بحث آموزش حساسیت و توجه مدیران به نیازها و انگیزه های کارکنان و پس از آن مشارکت کارکنان در تصمیمگیریها و در نهایت ابداع روش های کار گروهی و تیمی به منظور بهبود کیفیت، همه و همه در راستای این هدف قرار داشتهاند (موغلی و عزیزی، ۱۳۹۰: ۲۶۷-۲۶۶).
جدول ۲-۱-سیر تاریخی مفهوم توانمندسازی منبع: (عبدالهی،۲۲:۱۳۸۵).
دهه
مفاهیم مرتبط با توانمندسازی
توضیح
۱۹۵۰
روابط انسانی
مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشته باشند