مارگارت مک میلان یک مربی خیال پرداز [۷۷]و مبتکر بود و از معلمانش می خواست مثل خودش باشند. او باور داشت که در کار آموزی معلمان یاد می گیرند که به طور اثربخشی از محیط استفاده کنند. وی کاملا از اهمیت زبان در سراسر رشد کودک آگاه بود. تأکید او در پرورش کودک توسط بعضی از پیروانش چنین تفسیر می شود که او پرورش همراه با رشد فکری[۷۸]و رشد شناختی[۷۹] کودکان را مورد تأکید قرار میداد. از رها کردن آن ها برای بازی آزادانه بدون هیچ نوع مداخله حمایت می کرد. مارگارت مک میلان توجه به بهداشت، بازرسی و نظارت روزانه، برنامه ریزی برای فضای باز، بازی و تغذیه مناسب را محور اساسی کار خود قرار داد و در حقیقت، با چنین برنامه هایی منظور خود را از مفهوم پرورش و تربیت کودکان بازگو کرد. از آنجا که مسائل آموزشی را نیز محور بعدی کار خود قرار داد، روش آموزش خود را نیز در کنار توجه به بهداشت، سلامتی و تغذیه کودکان به کار گرفت و به همین دلیل، واژه school را نیز به nursery افزود. این دو خواهر استفاده از هوای آزاد، استراحت، خواب، استحمام و نظافت کودکان را راهی موفقیت آمیز در برنامه های خود یافتند. از مهمترین اصول آموزشی این مهد کودک که در سال ۱۹۱۰ در دپت فورد لندن برپا شد، عدم استفاده از خشونت، رشد مهارت های خودیاری، اهمیت دادن به تخیلات کودک، خلاقیت و بازی در برنامه ها، تغذیه و پرورش فردی و در نهایت، فعالیت های آمادگی تحصیلی بود. این چهره های ماندگار، اهمیت سالهای اولیه کودکی را در رشد هوشی، جسمی، عاطفی کودکان، از دلایل عمده برای تأسيس این مراکز میدانستند. (همان)
همکاری و مشارکت خواهران مک میلان در طراحی فضای باز برای کودکان
مارگارت مک میلان از جمله پیشگامان این عقیده است که فضای بیرون و محیط باز از فضای درون و اتاق آموزشی مسقف و بسته نه تنها بی اهمیت تر نیست، بلکه ارزش یادگیری فراوان تری نیز ممکن است داشته باشد. راشل مک میلان، خواهر مارگارت، با توجه به کار و فعالیت در مناطق روستایی درباره آنچه امروز به عنوان نقش «ناظر بهداشت و سلامت » میدانیم، تجربه بسیار گسترده ای داشت. در سال ۱۹۱۱ این دو خواهر اردوگاه ویژه ای را در محیط باز به منظور بهبود و ارتقای سطح سلامت دختران ۶-۱۴ سال مناطق فقیرنشین در محله دپت فورد در جنوب لندن بر پا کردند. کسب تجربه با این گروههای سنی، ماگارت مک میلان را متقاعد کرد که چنین برنامه ای باید برای کودکان سنین پایین تر و کودکان جوان تر نیز تدارک دیده شود. وی در سال ۱۹۱۴ «مهد کودک فضای باز »[۸۰] را در محله دپت فورد بر پا کرد که بعدها به سبب احترام و سپاس از تلاش های خواهرش به نام مهدکودک راشل مک میلان نام گذاری کرد. این نوع مهد کودک و فضای باز و نوآورانه، به کودکان فرصت میداد تا با آزادی در محیط درونی و محیط باز خارج از اتاق ها و باغ وسیع حرکت کنند. این محیط جدید که کودکان می توانستند ضمن بازی در آن به کار و فعالیت فیزیکی در محیط نشاط آور بهرمند شوند زیرا وی عقیده داشت که کودکان از محیط طبیعی بسیار زیاد و به نحو احسن یاد می گیرند. به منظور پاسخگویی به نیاز حمایتی کودکان و بزرگ ترها، اتاق و ساختمان هایی نیز مجهز شده بود، ولی قسمت اعظم زمان یادگیری کودکان در فضای باز سپری می شد. کلیه فعالیت های ممکن شامل تغذیه کودکان نیز در محیط خارج از ساختمان و فضای باز صورت می گرفت. در این فضا از کودکان انتظار میرفت تا فعالیت ها را به دلخواه انتخاب کنند. علاوه بر انجام فعالیت های باغبانی، برای حیوانات اهلی و خانگی، تجهیزات و وسایل برای انجام فعالیت های علمی و نیز پوشش و لباس های مناسب کار کودکان، فضایی مناسب تدارک دیده شده بود. (مفیدی، ۱۳۹۰، ص۱۲۲)
توجه به نیازهای کودکان
مارگارت مک میلان در مورد رفاه و سلامتی کودکانی که در فقر به سر میبرند، در رنج بود. کمک های خیرخواهانه وی به آموزش در مهدهای کودک بخشی از تلاش ها و فعالیت های اجتماعی و سیاسی وی در انجام این مهم محسوب می شد تا بتواند به نابرابری های اجتماعی در توان خود پاسخ دهد. مارگارت مک میلان ارتباط مستقیمی را بین یادگیری خانه – محور[۸۱] مورد نظر برای کودکان برخوردار و محیط مثبت مهدهای کودک برای کودکان محروم و کمتر برخوردار برقرار ساخت. وی در مورد رژیم غذایی، فقدان هوای تازه و مناسب و تمرین های فیزیکی نشاط آور که فرصت یادگیری را برای کودکان فقیر محدود می کرد، به شدت نگران بود. مارگارت مک میلان که همانند مونته سوری از عقاید ادوارد سگن[۸۲] فرانسوی متأثر بوده، در ابتدا رویکرد خود را در برنامه درسی و در رابطه با اسباب بازی هایی طراحی کرد که سبب رشد و پرورش مهارت های حرکتی ظریف و درشت و برتری مهارت های درسی شد. این رویکرد بسیار مشابه و هماهنگ با شیوه کار ماریا مونته سوری، مربی ایتالیایی بود. با وجود این، مک میلان با گسترش و توسعه عقاید مونته سوری، بیشتر به دیدگاه ها و نظریه های فردریک فروبل آلمانی روی آورد و اهمیت بسیار فزاینده ای را برای این منظور قائل شد که کودکان باید درابتدا و به شکل دست اول به تجربه شخصی بپردازند. از نظر وی ارتباطات و عواطف در مورد حرکات فیزیکی نیز اهمیت یکسانی داشتند. از آنجا که بازی راهی است که در آن کودکان، دانسته ها و شناخت خود را به کار می گیرند، مک میلان بازی آزاد را بسیار مهم ارزش گذاری می کرد. (همان، ص۱۲۴)
نظریه و عقاید اساسی مارگارت مک میلان
دیدگاه های اساسی در نظریه مک میلان شامل این موارد می شود:
-
- رشد تمرین های حرکتی و مهارت های برتری دستی.
-
- تجارب دست اول از یادگیری حمایت میکند. برای مثال بازی آزاد با فراهم آوردن فرصت ها به منظور استفاده از مواد و وسایل گوناگون، یادگیری بسیار خوب و مناسبی را برای کودکان فراهم می آورد.
-
- ارتباطات و احساسات از اهمیت برخوردارند.
-
- بازی به کودک کمک میکند تا یادگیری خود را به کار ببندد و به یک «انسان کامل» تبدیل شود.
-
- داشتن سلامت و بهداشت بر اساس رژیم غذایی مناسب و شرایط مراقبت های خانگی و فیزیکی خوب برای یادگیری مؤثر بسیار اساسی است.
-
- تربیت و آموزش کارکنان امری بسیار مهم و حیاتی است.
- ارتباط نزدیک با والدین. وی اهمیت فوق العاده ای را برای ارتباط مهدهای کودک و خانه ها قائل بود و به آن ارزش زیادی میداد، حتی کلاس هایی را برای والدین پیشنهاد کرد تا بتوانند مهارت های جدیدی را گسترش دهند و همراه با فرزندان خود یاد بگیرند.
تأثیر دیدگاه های مک میلان بر تمرین ها و تجارب امروزی