کاهش اضطراب به عوامل مختلفی مانند آمادگیهای زیستشناختی، چارچوب خانوادگی، ضربههای زودرس و فرایند یادگیری شناختی و روابط با همسالان وابسته است. ضمن آن که هر یک از این عوامل می توانند سهم مؤثری در تشدید اضطراب یا بروز اختلالات اضطرابی کودکان و بزرگسالان ایفا کنند (دادستان، ۱۳۷۸).
اولیای کودکان رفتارهای متفاوتی دارند این رفتارها ممکن است قابل پیش بینی و یا غیرقابل پیش بینی باشد، با ثبات یا بیثبات، محروم کننده باشد یا ارضاء کننده، محافظت کننده باشد یا بیتفاوت، علاقهمند باشد یا بیعلاقه، با محبت باشد یا خشن، در هر صورت کودک با اولیای خود همانندسازی کرده و ارزشهای آنان را درونفکنی می کند. این رفتارها و شیوه هایی که والدین برای تربیت کودکانشان به کار می گیرند نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی می کند. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوه های فرزندپروری تفریباً غیرممکن است ( محرابی، ۱۳۸۳).
بالبی معتقد است حالتهای اضطراب و افسردگی که در طی دوران بزرگسالی و نیز شرایط آسیب روانی رخ میدهد، به گونه ای معنیدار و سیستماتیک با حالتهای اضطراب ناامیدی و گسلش (عدم دلبستگی) توصیف شده در دوران کودکی ارتباط دارد (مظفری، ۱۳۸۸).
حال با توجه به توضیحات ارائه شده در زمینه مشکلات ناشی از اختلالات اضطرابی و ارتباط آن با سبکهای دلبستگی و طریقه رفتار والدین در کودکی بسیار ضروری و لازم به نظر میرسد که مادران از آگاهیها و آموزشهای کافی در زمینه ارتباطات مؤثر با کودک برخوردار گردند تا بتوانند قادر به کنترل و پیشگیری از اختلالات اضطرابی و مشکلات ناشی از آن گردند.
تعاریف مفهومی:
اضطراب: اضطراب حالتی است که با احساس وحشت مشخص می شود و با علائم جسمی و تحریفهای ادراکی و شناختی همراه است و نیز اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت استرس زا ، یعنی موقعیتی که بر اثر بالا گرفتن تحریکات اعم از برونی و درونی ایجاد شده و فرد در مهار کردن آن ها ناتوان است ۰(چاپلین، ۱۹۷۵؛ به نقل از دادستان، ۱۳۷۰).
دلبستگی: عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار میکنیم، طوریکه باعث می شود وقتی با آن ها تعامل میکنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آن ها را در کنار خود داریم، احساس آرامش کنیم (برگ، ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۱).
آموزش مادران مبتنی بر سبکهای دلبستگی: آموزش مبتنی بر دلبستگی ایمن است، شامل آموزش برنامهای ۶ جلسهای برگرفته از پژوهشهای مختلف در روشهای درمانی با بهره گرفتن از نظریه دلبستگی میباشد. بر اساس آن، افراد شرکت کننده (مادران )، تحت آموزش موردنظر قرار می گیرند. این آموزش بر این فرض استوار است که کودکان مضطرب دارای تاریخچهای از نقصهای دلبستگی ادراک شده یا واقعی هستند که به اعتماد بین آن ها و والدینشان، لطمه وارد کردهاست. هدف اساسی در این روش بازسازی و برقراری اعتماد و رعایت انصاف بین اعضای خانواده است. این امر با اصلاح تجربیات دلبستگی محقق میگردد که باعث تغییر در تعاملات روزمرهی اعضای خانواده و همچنین طرحوارهی کودکان درباره خود و دیگران میگردد (دایموند[۱]، ۲۰۰۴).
تعاریف عملیاتی:
میزان اضطراب: نمرهای که کودک در آزمون اضطراب زانک SAS (فرم کوتاه … سئوالی) کسب می کند.
کودک: در این پژوهش به افرادی اطلاق می شود که سنی بین ۱۰-۱۲سال دارند.
آموزش مادران مبتنی بر سبکهای دلبستگی: یک گروه متشکل از ۱۰ مادر و کودک که مادران طی ۶ جلسه آموزش هفتگی (تقریباً ۹۰دقیقه )، بر اساس برنامه آموزشی تهیه شده در این پژوهش بر مبنای سبکهای دلبستگی تحت آموزش قرار می گیرند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدمه
در این فصل ضمن تعریف و شناخت اضطراب با نشانهها و علائم اضطراب تفاوتهای اضطراب در کودکی و بزرگسالی، پیامدهای اضطراب دوران کودکی، کیفیت تعاملات کودکان و نوجوانان مضطرب، اضطراب و رفتارهای ضداجتماعی مرتبط با آن و سببشناسی اضطراب آشنا میگردیم.
سپس آشنایی با الگوهای خانوادگی مرتبط با اضطراب، تعاریف را مورد توجه قرار میدهیم ، دلبستگی و اهمیت دلبستگی ، کارکرد دلبستگی با توجه به الگوهای عملی درونی و طبقه بندی سبکهای دلبستگی. تا با ایجاد پیشزمینهای از آشنایی کامل و مناسب به ارائه یک برنامه آموزشی مناسب مادران بر مبنای نظریه دلبستگی بپردازیم.
تعریف اضطراب:
اضطراب حالتی است که با احساس وحشت مشخص می شود و با علایم جسمی که بیانگر افزایش فعالیت دستگاه اعصاب خودکار میباشند (مثل تپش قلب و تعریق) همراه است. اضطراب بر عملکرد شناختی اثر گذاشته و موجب تحریفهای ادراکی می شود. وجه افتراق اضطراب از ترس، این است که ترس، پاسخ متناسبی به یک تهدید شناخته شده است، در صورتی که اضطراب پاسخی مبهم میباشد.
اضطراب نوعی احساس ترس و ناراحتی بیدلیل است و نشانه بسیاری از اختلالات روانی شناختی محسوب می شود. فروید معتقد بود که اضطراب می تواند ماهیت سازشی داشته باشد و آن در صورتی است که ناراحتی همراه با آن فرد را به سوی راه های جدید و مبارزه انگیز سوق دهد. اگر شخص از این حیث با شکست مواجه شود نتیجه آن اختلال و اضطراب مرضی است (آزاد، ۱۳۸۰) بنا به تعریف ،اضطراب یک احساس منتشر و بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم با دلواپسی است که با یک یا چند احساس جسمی همراه میگردد مثل احساس خالی شدن سردل، تنگی نفس، تپش قلب، تعریق، سردرد و میل ناگهانی و جبری برای دفع ادرار، بیقراری و میل به حرکت نیز از علائم شایع است. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریبالوقوع میدهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده میسازد (پورافکاری، ۱۳۸۲) طبق گفته کاپلان و سادوک (۲۰۰۹) اضطراب حالت بیمارگونه مشخص با احساس بیم و نگرانی همراه با نشانه های جسمی حاکی از وجود دستگاه عصبی سمپاتیک بیشفعال است و از ترس که علت شناخته شده دارد تفکیک می شود، و بارلو[۲] (۲۰۰۳) اضطراب را نوعی هیجان یا حالت خلقی که مشخصه آن عاطفه منفی، برای مثال، تنش و ناآرامی و بیمناکی و نگرانی است تعریف می کند.
اختلالات اضطرابی شایع ترین گروه اختلالات روانپزشکی را تشکیل میدهند. یک نفر از هر چهار نفر واجد معیارهای تشخیصی حداقل یکی از اختلالات اضطرابی بوده و میزان شیوع این بیماری ها در یک دوره ۱۲ ماهه حدود ۱۷ درصد است. (سادوک و سادوک ، ۲۰۰۳).
مبانی نظری اضطراب :
با توجه به اینکه اضطراب در اغلب نظریه های شخصیت آسیبشناسی روانی و رواندرمانی یک مفهوم زیربنایی است. اما یک تعریف واضح و مورد قبول همگان ندارد. که اضطراب را گاهی پاسخ، گاهی محرک، گاهی یک متغیر مداخلهگر و گاه حالت هیجانی یا سائق، یک صفت یا یک علامت بالینی در یک برانگیختگی بیش از حد تعریف کرده اند.