این مدل (خبرپردازی) چارچوبی فراهم میآورد که خود واجد یک سری مراحل میباشند، مراحلی که به عنوان پایه و اساس برای تحلیل تکلیف است. معهذا مباحث جالب هنگامی مطرح میشود که در اندیشه مجزا کردن این مراحل (جعبهها) از یکدیگر باشیم، این مدل تنها پاسخگوی مسایل خاص است و در مقابل مسائل عام فاقد کفایت است؛ ساخت یک شبکه (یا درخت) شناختی که مسئله را بازمینمایاند، و سپس ساخت مجموعهای از مناسبات ربط دهنده بین شبکه مسئله و شبکه مطلوب یا راهحل (شکل ۱-۲)، عملیات نخست (یعنی ساخت یک درخت شناختی) در حافظه کاری رخ میدهد. مورد این عملیات یک عملیات ریاضی است. ساختاری که در حافظه کاری شکل میگیرد یک فهرست سازمان یافته از متغیرها است. عملیات دوم ساخت فهرست سازمان یافتهای از ارتباطات بین متغیرهای مشخص و خصوصیات مطلوب است که راهحلی برای مسئله ایجاد میکند. این فرایند آخر با بهره گرفتن از اطلاعات حافظه معنایی جهت تغییر ساختاری که در حافظه کاری وجود دارد، انجام میگیرد. این روند پیشرونده در بحث گرینو از حل مسئله نشان داده شده است.
حرف اصلی اساسی گرینو این است که آزمودنی باید به طریقی برای تبدیل وضعیت موجود یا متغیرهای داده شده به وضعیت مطلوب یا متغیرهای ناشناخته بیابد. این مراحل در درون هم به شکل آشیانهای جاسازی شده تا برای این امر تأکید گردد، که آن ها ممکن است به طور همزمان رخ دهد یا در یک زمینه با هم همپوشی داشته باشند. مدل گرینو هنگامی جذابتر میشود که او جعبه بازیابی اطلاعات مربوط را جدا میکند و تمیزی میان مشکلاتی که متضمن انواع متفاوتی از بازیافت هستند قائل میشود.
مسئلهای نظیر اینکه «فاصله مکان» «الف – ب» چقدر ممکن است با بازیابی قاعدهای نظیر اینکه مسافت مساوی است با سرعت ضربدر زمان قابل حل باشد، مسائل مانند اینکه «پرستوها به کجا رفتهاند؟» میتواند با بازیابی فرضیههای ذخیره شدهای مانند «پرستوها پرندگان مهاجر هستند» و «پرندگان مهاجر در زمستان به جنوب میروند» حل کرد. مسائل دیگر برای بازسازی یا تغییر شکل نیاز به اطلاعات اندوخته شده دارند، اگر مسئله مستلزم ارزیابی سرعت به جای فاصله باشد، قانون عملیات باید تغییر داده شود، یا در برخی موارد عناصر مسئله ممکن است نیاز به طبقهبندی مجدد داشته باشند. تغییر شکل در مرحله تفسیر مورد نیاز است.
شکل شماره ۲-۲، استراتژی احتمالی که به نظر گرینو (۱۹۷۳) در حل مسئله انجام میشود.
در مسئله کلاسیک «شمع» که گلاس برگ[۲۳] در سال ۱۹۶۲ آن را مورد بررسی قرار داد، به آزمودنی یک شمع و یک جعبه پونز داده میشود و از او خواسته میشود که شمع را به دیوار اتاق نصب نماید. قبل از اینکه بتوان یک قانون عملیات را بازیابی و مسئله را حل نمود، جعبه باید به عنوان یک قفسه مورد طبقهبندی مجدد قرار گیرد. میزان بازسازی در مراحل تفسیر و بازیابی جنبه مهمی از سختی مسئله است، اما زمانی که این عامل مورد توجه قرار میگیرد تحلیل گرینو بیشتر به یک طبقهبندی مسئله ها مبدل میگردد تا یک نظریه حل مسئله.
به طور خلاصه میتوان گفت مدل گرینو یک چارچوب مفهومی تدارک میبیند که در درک و فهم فرایندهای شناختی برای حل مسئله در زمینه پردازش اطلاعات بسیار مفید است. میلر[۲۴] و همکاران (۱۹۶۰) هم یک برنامه تحلیل وسیله – هدف چند منظوره به نام TOTE (آزمایش – عمل – آزمایش – خروج) پیشنهاد کردند که قابل استفاده برای حل مسئله بود.
یک آزمایش اولیه بین حالت موجود و حالت مطلوب انجام میشود، اگر این دو با یکدیگر متفاوت باشند یک عملیات انتخاب شده و به اجرا درمیآید و به دنبال آن یک تست دیگر انجام میشود، و آزمودنیهای متوالی و اعمال متوالی تداوم مییابد. تا سرانجام وضعیت مطلوب حاصل بشود (میلر و همکاران، به نقل از آرام ۱۳۷۶).
یکی از ویژگیهای مهم این مدل آن است که نشان میدهد که چگونه ممکن است یک مسئله به طور به طور منظم و سلسله مراتبی به خرده هدفهایی تقسیم شده و در نهایت برای دستیابی به وضعیت مطلوب رهنمون گردد. سهم و مشارکت مفید دیگر این نظریه تأکیدی است که این مدل بر مرحله تصمیمگیری برای تعیین این که چه وقت هدف مطلوب حاصل شده است دارد. معهذا این مدل از مرحله برچسبگذاری فراتر نمیرود و به ما نمیگوید که چگونه وضعیت موجود از وضعیت مطلوب مشخص میشود. این مدل همچنین تعیین نمیکند که چگونه راجع به مناسب بودن راهحل قضاوت کنیم. (سولسو، ۱۹۷۷، ترجمه ماهر ۱۳۷۱).
مراحل آموزش حل مسئله (الگوی دی چکووکرافورد)
دی چکووکرافورد (۱۹۷۴)، برای آموزش حل مسئله، ۵ مرحله پیشنهاد دادهاند که مبتنی بر مراحل الگوی عمومی آموزش است. آن ها برای توضیح این مراحل مسئلهای را که به نام مسئله پاندول معروف است و به توسط مایر (۱۹۳۰) معرفی شده مورد استفاده قرار دادند ما این الگو و ۵ مرحله را از کتاب روانشناسی پرورشی سیف (۱۳۸۰) میآوریم.
مسئله پاندول: این مسئله مربوط به پژوهشی است که مایر در سال ۱۹۳۰ در دانشگاه برلین انجام داد. او مسئله را به نحو زیر برای یادگیرندگان خود که دانشجویان دانشگاه بودند توضیح داد.
مسئله عبارت است از ساختن دو پاندول. یکی از آن ها باید بر روی این نقطه ]نقطهای در کف اتاق مشخص شده است شکل ۴-۲[ در نوسان باشد و پاندول دیگر باید بر روی نقطه دوم ]نقطه دیگری در کف اتاق مشخص شده است[ در حرکت باشد این پاندولها باید طوری ساخته شوند که در انتهای هر یک از آن ها قطعه گچی وصل شده و در هر نوسان بر روی نقاطی که در کف اتاق مشخص شدهاند خطی بکشد. طبیعتا شما باید چیزی داشته باشید که پاندولها را به آن ببندید. این به عهده خود شما است هر کاری که میخواهید انجام دهید. من این وسایل را در اختیار شما قرار میدهم. ]چیزهایی در اختیار یادگیرندگان گذارده میشوند (به مطالب بعدی متن توجه کنید)[ اما این میز را نمی توانید در ساختن پاندول مورد استفاده قرار دهید، اگرچه میتوانید از آن برای هر منظور دیگری که میخواهید استفاده کنید. به هر حال در آخر کار باید آن میز آزاد بشود. هر سوالی که میخواهید از من بپرسید. من خیلی خوشحال خواهم شد که شما را در ساختن پاندولها کمک کنم. فقط باید به من بگویید که چه کاری برایتان انجام دهم.