در همین ارتباط نیز محققین مختلفی نظرات متفاوتی را بیان داشته و برای شسکت های رخ داده در کسب و کارهای با ماهیت کارآفرینانه، به دلایل مختلفی استناد نموده اند و این مهم را به چالش کشانده اند و دلایل متفاوتی برای شکست این شرکت ها عنوان شده است. مور (۱۹۹۹) با تأیید این آمار بیان میدارد که شکی نیست که می توان از بروز بسیاری از این شکت ها پیشگری نمود. دلایل امیدوار کننده بسیاری در تبیین علل بروز این شکست ها بیان گردیده اما یک یک فاکتور بسیار مهم در موفقیت بلند مدت در یک سرمایه گذاری جدید، قابلیت ها و توانایی رهبری شخصی بنیانگذار یک فعالیت کارآفرینانه است(مور[۴۷]، ۱۹۹۹).
آن چه که در این میان حائز اهمیت میباشد استفاده از خصوسیات و قابلیت های مهم رهبری کارآفرینان در این زمینه میباشد. به عقیده اسورز و لیدون (۲۰۱۴) نیز شایستگی های رهبری کارآفرینانه نیز یکی از فاکتورهای بسیار مهم در موفقیت کسب و کارهای کارآفرینانه خواهد بود و در صورت برخورداری یک مدیر از این ویژگی ها و صفات میتواند از یک مدیر عادی به یک مدیر موفق تبدیل گردد(اسورز و لیدون ،۲۰۱۴).
در این بخش قابلیت ها و خصوصیات اصلی رهبران کارآفرین و نحوه نگرش آن ها به کسب و کار ، سرمایه گذاران ، کارکنان و مشتریان بررسی میگردد و همچنین خلاقیت سازمانی به عنوان معلول سبک رهبری کارآفرینان مورد توجه قرار میگیرد. بررسی قابلیت ها و ویژگی های اخلاقی مطلوب در رهبران کارآفرین و تفاوت های سبک های رهبری آن ها نیز در این بخش مورد بررسی قرار گرفته شده است.
ضرورت توجه به رهبری کارآفرینانه
با وجود رشد روزافزون اطلاعات و گرایشات کارآفرینی و همچنین بالا رفتن سطح حمایتی دولت ها از فعالیت های کارآفرینانه ضرورت انجام تحقیقات گسترده و مبتنی بر محتوا در این زمینه احساس می شود. قابلیت های رهبری کارآفرینانه، سبک رهبری مشارکتی در کارآفرینی ، مدیریت دانش در بدنه سازمان و ایجاد جو مناسب برای خلاقیت سازمانی از چالش های جدید رهبری هستند که در عصر کارآفرینی شناخته شده اند. با توجه به رشد شتابدار و چشمگیر صنعتی و تجاری در سال های اخیر عوامل زیر به عنوان علل این رشد برشمرده شده اند:(کوراتکو و هودگیتز[۴۸]، ۲۰۰۷).
-
- بهبود و کاهش سایز سازمان های بزرگ
-
- ظهور سازمان های کوچک
- ورود زنان و اقلیت ها به کارآفرینی
این عوامل همگی نیازمند وجود یک دید مشترک در همسو کردن نیاز ها و چشم انداز های گروه ها مختلف ذی نفعان در سازمان است و قابلیت های رهبری کارآفرینانه از این جهت بسیار حائز اهمیت میباشد. عناصر سازنده رهبری کارآفرین را می توان از ترکیب رویکرد شناختی و ویژگی های فردی کارآفرینان با عوامل و شرایط سازمانی و ملزومات و تسهیل کننده های فرایند کارآفرینی در سازمان ایجاد کرد(کوین و اسلیون[۴۹]، ۱۹۹۱).
در ادامه به بررسی چالش های جدید در رهبری کارآفرین و ویژگی های رهبران کارآفرین از جهت شناختی و عملکردی پرداخته شده است. در انتها با بررسی چند نمونه از طرح های تجاری شهرک های صنعتی ایران به آسیب شناسی رهبری کارآفرینانه در آن ها می پردازیم.
رهبری کارآفرینانه و کارآفرینی
امروزه کارآفرینی به عنوان موتور محرک در توسعه اقتصاد محلی ، منطقه ای و ملی شناخته شده است. همچنین در فضای رقابتی موجود عامل مهمی در توسعه و بقاء شرکت ها است و در این میان توجه به ویژگی های رهبری کارآفرینانه در سازمان های متنوع از جایگاه مهمی برخوردار میباشد. باید توجه داشت که سازمان هایی که جهت گیری کارآفرینانه را مشی خود قرار میدهند و رهبران آن نیز از ویژگی ها و صات رهبری کارآفرینانه برخوردارند، از طریق توسعه منابع منعطف میتوانند قابلیت رشد بلند مدت خود را افزایش دهند. این سازمان ها با انتقال مؤثر فرصت موجود به عملیات تولید و یا فرایند های خدماتی خود، سعی میکنند به صورت پیوسته ایجاد ارزش کنند. به این ترتیب این امکان را به دست می آورند که سریعتر از دیگران حرکت کرده و محصول یا خدمت جدیدی را عرضه کرده یا به بازارهای جدیدی وارد شوند که این مهم نیازمند برخورداری از رهبران با قابلیت های مناسب خواهد بود(جاسون و همکاران[۵۰]، ۲۰۱۱).
چالش اصلی این سازمان ها ظرفیت سازی به منظور کشف فرصت های رقابتی جدید است. تئوری مدیریت نوین از تمرکز بر روش های تحلیلی مرسوم اجتناب کرده و بر خلق ارزش از طریق تمرکززدایی و انتقال قدرت و اختیار تأکید دارد(بکر و وروک[۵۱]، ۱۹۸۹).
و بر همین اساس یک رهبر سازمان با قابلیت های رهبری کارآفرینانه سعی میکند از حصار نقش های مرسوم مدیریت یعنی برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل خارج شده و بر اقدامات نوآورانه و تطابقی برای مواجهه با تغییرات سریع اصرار ورزد(باقری[۵۲] و همکاران، ۲۰۱۱).
نگرش رهبری کارآفرینانه و بسترسازی اقدامات کارآفرینانه
نگرش کارآفرینی برای بسترسازی اقدامات کارآفرینانه ۴ شرط اساسی دارد:
۱- نگرش کارآفرینی اهمیت توسعه ، ارتباط و به اشتراک گذاری ارزش ها بین اعضای سازمان را یاد آور می شود و نقش مدیریت ارشد سازمان را در زمینه سازی بروز تغییرات خود دگرگونی اساسی میداند(کولین گرای[۵۳]،۲۰۰۲).
۲- تأکید بر ایجاد فرایندهایی که به ظهور نوآوری می انجامد و از آن حمایت میکند. برای مثال طراحی و اجرای فرایند طراحی، توسعه و تجاری سازی سریع محصولات. یا ایجاد سیستم هایی که قهرمانان نوآوری را مورد حمایت و تشویق قرار دهد و به آن ها اجازه دهد که محصولات جدید و کسب و کارهای نو را ایجاد کنند(الیزابت شاو و همکاران[۵۴]، ۲۰۰۲).
۳- طراحی و اجرای فرایندهایی که به خلق منابع منجر شود یا منابع موجود را حفظ و به تخصصی شدن آن ها برای انجام تلاشهای کارآفرینانه بیانجامد. همچنین به فرایند هایی توجه دارد که از طریق تصمیم گیری مشارکتی و ارتباطات شفاف ، سازمان را در مواجهه با تغییرات کاملا فعال میسازد(سوپاراک و همکاران[۵۵]، ۲۰۱۴).
۴- ایجاد قابلیت شناسایی و خلق ایده. در این نگرش از طریق میدان دادن به کارکنان برای تجربه و بروز ابتکارات ، و با هدف ترویج تصمیم گیری استراتژیک خودکار سعی می شود سطح تعهد کارکنان به سازمان و مشارکت آنان بیشتر شود. این رویکرد سعی میکند با رسمیت بخشیدن انگیزش برای شناسایی و خلق مستمر ایده ها ، فرایند خلق ایده را تقویت کند و منابع موجود را توسعه بخشد ، انعطاف پذیری بیشتر شود و در نهایت به منابع ، تکنولوژی و سیستم های جدید منجر شود(سوپاراک و همکاران، ۲۰۱۴).
در سازمانی که جهت گیری کارآفرینانه دارد وظیفه چالشی رهبران کارآفرین این است که ظرفیت های سازمان و ذینفعانش را برای رسیدن به شرایط چهار گانه فوق بسیج کند.