تکوین خودپنداره ای که دیگران نسبت به ما دارند:
۱) خود مادی دوره آمادگی
۲) خود فعال دوره دبستان
۳) خود اجتماعی دوره راهنمایی
۴) خودروانی دوران دبیرستان،که همه این ها شامل مسائلی چون مشخصات بدنی،رفتارها و تواناییهای فرد،عضویت گروهی و روابط اجتماعی و همینطور شامل احساسات درونی فرد و افکار او می شود.تکوین «من» نیز شامل مسائلی چون پایندگی به احساسات فرد،تمایز که هر کس خودش را جدا از بقیه میداند،مسلم است که هر فرد دارای اراده خاص خود میباشد و تعمق در مورد خویشتن،فکری که فرد درمورد خودش میکند.شکل گیری خودپنداره را درقالب تکوین من و مرا توضیح دادیم ،هربعدی نقش خاص خود را بازی میکند اگر چه اهمیّت هریک از آن ها در طول رشد تغییر میکند. به طور کلی خودپنداره کودکان به طبیعت مادی ایشان وابسته است.
الف) شکل گیری خود پنداره دوران کودکی
در تحقیقات فراوانی که درباره تکوین خودپنداره در کودکان انجام گرفته است پنج جنبه از خودباورها بررسی شده است. (لاسلی- پاور ۱۹۸۸ ،راجرز ۱۹۸۳)
۱) هر فرد دارای خودپنداره همسانی است.
۲) رفتار افراد با خودپنداره آن ها همخوان است.
۳) تجاربی که همسان خودپنداره نیستند تهدید تلقی میشوند.
۴) خودپنداره در نتیجه یادگیری و بلوغ تغییر میکند.
۵) رابطه ای بین نوع هدفی که فرد دنبال میکند و شکل گیری خودپنداره او وجود دارد. درک یک کودک دبستانی از خود بر ابعاد فعالیتش متمرکز است. این کودک در کلاس از برخی از جنبه ها خود را بهتر از دیگر دوستانش میداند و همین طور درک یک کودک از خود آکنده از خود جسمانی است. برخی از نظریه پردازان معتقد هستند که کودکان ارزشهای اخلاقی خود را بیشتر از طریق مشاهده و تقلید از دیگران کسب میکنند. بندورا (۱۹۸۶ ) معتقد است که کودکان بیشترین رفتار خود را از طریق تقلید فرا می گیرند.
ب) شکل گیری خودپنداره دوران نوجوانی
خودپنداره دانش آموزان نوجوان در عملکرد ایشان در مدرسه به ویژه نوع هدفی که انتخاب میکنند تأثیر فراوان دارد.نوجوانان که نظریه وجود مدار درباره خویش دارند به سمت اهداف اجرایی تمایل نشان میدهند در حالی که دانش آموزانی که دارای نظریه افزایشی هستند در پی اهداف بهبود خوداند.معلمان میتوانند در جهت تسهیل رشد خودپنداره نوجوانان نقش مهمی را ایفا کنند به ویژه انجام دادن تمرین هایی در کلاس درس که امکان موفقیت را برای دانش آموزان فراهم و درباره ایشان دید مثبتی درباره خودشان پدید می آورد.
ج) تکوین خود
خود بخش سازنده شخصیت است که با توجه به واقعیت دنیای خارج عمل میکند و آن دسته از تمایلات نهاد را که با واقعیت خارج تضاد دارند، تعدیل، ضبط و کنترل میکنند. خود از نهاد سرچشمه میگیرد و رشد میکند، بدین معنی که برای عملکردش مقداری از انرژی روانی نهاد را به خود اختصاص میدهد و برخلاف
نهاد که تابع اصل لذت است خود تابع اصل واقعیت است. خود با تفکر واقعی و شیوه حل مسئله مشخص می شود و قرارگاه فرآیندهای عقلانی است. فروید خود را به مرد سوارکاری تشبیه میکند که هرچه تجربه و مهارتش درسوارکاری بیشتر باشد بهتر میتواند به تاخت و تاز و سوارکاری بپردازد چرا که تجربه اش در مورد سوارکاری روز به روز بیشتر شده و نسبت به تجربه های قبلی خود شناخت بهتر کسب کردهاست. همچنین راجرز ضمن تجربیات بالینی خود با مراجعان دریافت که تمایل به تحقق «خود» اساس تمام رفتارهای انسان است. هر تجربه که با سازمان یا ساخت «خود» در تضاد باشد ممکن است به عنوان تهدیدی ادراک شود. اگر خود نتواند در قبال تهدیدهای عمیق به دفاع از خویش بپردازد، نتیجه چیزی جز شکست روانی نخواهد بود. تمایل به تحقق خود معیاری است که بدان وسیله تمام تجربیات مورد ارزیابی قرار میگیرد.
بزهکاری
بزه عبارت از اقدام به عملی است که برخلاف موازین ، مقررات قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه است و همچنین بزهکاری به آن نوع اعمال و رفتاری اطلاق می شود که همراه با شورش وتهاجم علیه قوانین جزایی است. مسئله بزهکاری نوجوانان از جمله مسائل بغرنج اجتماعی است که دنیای امروز را شدیداًً به خود مشغول داشته است درباره علت افزایش بزهکاری در روزگار ما عقاید مختلفی ابراز شده است، پاره ای از محققین ازدیاد جرم وجنایت را در جهان امروز از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته ومعتقدند به همان نسبت که بشر چهاراسبه به سوی ترقی و تکامل صنعتی ومادی پیش تافته و از معنویت دور می شود.به همان نسبت نیز قانون شکنی ، بزهکاری و ارتکاب اعمالی ضد اجتماعی در جوامع صنعتی پیشرفته گسترش یافته و از سکون و آرامش معنوی در این گونه اجتماعات کاسته می شود. لازم به تذکر است که برای نجات جوانان و نوجوانان از انجام جرم و جنایت تنها مبارزه با جرایم کافی نیست. بلکه جامعه باید با وضع قوانین و مقررات لازم نوجوانان را تحت حمایت قانونی خود گرفته و در مواقع ضروری از حقوق آنان در مقابل بزرگسالان دفاع نماید. این چیزی است که درغالب کشورهای متمدن امروزی مورد توجه قانون گذاران قرارگرفته ومقررات خاصی در مورد آن وضع گردیده است.
از نظر اجتماعی بزهکاری را به سه دسته تقسیم میکنند:
۱) بزهکاری بر علیه اشخاص عادی جامعه مانند ضرب و جرح ،تجاوز به عنف، کشتن عمد یا غیر عمد.
۲) بزهکاری بر علیه دارایی و مالکیت دیگران مانند دزدی ،جعل اسناد.
۳) بزهکاری بر علیه نظم عمومی مانند پخش و خرید و فروش مواد مخدر.
بزهکاری در تمام طبقات اجتماعی وجود دارد ولی میزان آن در طبقات پائین اجتماع بیشتر است. فراوانی بیشترین بزهکاری نوجوانان در ماه های خرداد، تیرومرداد را می توان نتیجه داشتن وقت فراغت زیاد نوجوانان و امکان تحرک بیشتر آنان در این ماههاست.
نوجوان بزهکار کیست؟
طرح چنین سؤالی پاره ای از مردم را مضطرب و نگران میکند.از تحقیقاتی که درباره ۵۰۰ نفر نوجوان بزهکار و مقایسه آن ها با ۵۰۰ نفر نوجوان سالم به عمل آوردند چنین نتیجه گرفتند که :
-
- میان آن دو گروه تفاوت بدنی یا فیزیولوژیک محسوس وجود ندارد . بنابرین نمی توان نقص عضو یا بدن را از خصایص بزهکاران به شمار آورد
-
- نوجوانان بزهکار از فقروعقب ماندگی تربیتی وآموزشی رنج میبرند.
-
- نوجوانان بزهکار،اشخاص نا آرام وبی قرارند و نمی توانند جایی مستقر شوند.
-
- بزهکاران به ندرت گوشه گیربوده ویا منش های درون گرایانه دارند ،بلکه «معاشر» و جامعه پذیرند وبا دیگران تماس برقرار میکنند.
-
- نوجوانان بزهکار از نظر شخصیتی ،اشخاصی هستند بی میل ،خصومت آمیز،بدگمان ، بی قید به مبادی اخلاقی ،خودمحوری،خودمداری، بی ثباتی عاطفی، ویرانگر،برونگرا ، بیش فعال وغیر گوشه گیر.
- نوجوانان بزهکار به گردآمدن با همسالان و همگنان بیشتر علاقه نشان میدهند تا با دیگران ،تا بهتر بتوانند مورد تقلید قرار گیرند. بعضی از بزهکاران صفات مشخص رهبری هم از خودشان نشان میدهند.
علل و عوامل مؤثر در بزهکاری
طبق تحقیقاتی که توسط مددکاران به عمل آمده پنج علت اصلی زیر بیش از سایر علل در ارتکاب جرم وجنایت مؤثرشناخته شده است: