فرمول ۲-۲
تئوری دوران زندگی بیان میکند که واحد های تجاری می توانند در یکی از مراحل زیر قرار بگیرند:
۱ ) واحد های تجاری در حال رشد و آن هنگامی است که مؤسسات همچنان دارای امکانات سرمایه گذاری جدیدی میباشند و نرخ بازده این سرمایه گذاری ها از هزینه سرمایه مربوط بیشتراست ( r>k)
۲ ) واحد های تجاری در حال سکون و آن هنگامی است که مؤسسات نسبت به سرمایه گذاری جدید بی تفاوت اند و در این حالت نرخ بازده سرمایه گذاری ها با هزینه سرمایه برابر است.r=k) )
۳)واحد های تجاری در حال سقوط و آن زمانی است که امکانات سرمایه گذاری جدید در مؤسسات پایان یافته و بازده سرمایه گذاری از هزینه سرمایه گذاری آن کمتر است . (r<k )
۱)مؤسسات در حال رشد که درآنها r>k است
موسساتی که دارای r>k هستند ، مؤسسات در حال رشد تلقی میگردند و فرض براین است که مؤسسات مذبور دارای فرصت های سرمایه گذاری سود آورمتعددی میباشند چنین موسساتی به سرمایه گذاری مجدد عایدات نگهداری شده در مؤسسه و با نرخ بالاتر از نرخ مورد انتظار سهامداران اقدام میکنند . حال اگر این مؤسسات از سیاست نگهداری تمام عایدات برای سرمایه گذاری داخلی پیروی نمایند ارزش سهام را به حداکثر خواهند رسانید از اینرو مناسب ترین نسبت پرداخت سود برای یک مؤسسه در حال رشد صفر است . بدیهی است همچنان که نسبت پرداخت سود در این مؤسسات (یعنی موسساتی که دارای r>k هستند) کاهش مییابد، ارزش بازار هر سهم یا P افزایش پیدا میکند.
۲ )مؤسسات معمولی (r=k)
بیشتر مؤسسات فرصت های سرمایه گذاری نامحدود و یا r بزرگتر از k (r>k) ندارند، در مدل والتر در مؤسسات معمولی که در آن ها r مساوی k است (r=k) خط مشی تقسیم سود تاثیری بر ارزش بازار سهام مؤسسه ندارد ، در موسساتی که در آن ها r=k تمام سیاست های سود مشابه است و نسبت پرداخت سود وقتی که r مساوی k باشد ( r=k) تاثیری بر ارزش بازار سهام مؤسسه ندارد.
۳)مؤسسات در حال نزول (r<k)
برخی از مؤسسات هیچ گونه فرصت سرمایه گذاری سودآور برای به کار گیری عایدات سالیانه در اختیار ندارند . در چنین موسساتی نرخ بازده به دست آمده از سرمایه گذاری پائین تر از حداقل هزینه لازم برای تامین مالی است سهامداران اینگونه مؤسسات نسبت به تقسیم عایدی به دست آمده برای به کار گیری آن در زمینههای دیگری که بازده آن بالاتر از سود به دست آمده از سرمایه گذاری درداخل مؤسسه است تمایل دارند. ارزش بازار سهام مؤسسات موسوم به نزولی (r<k) زمانی به حداکثر خود خواهد رسید که این مؤسسات عایدات سالیانه خود را به هیچ وجه نگهداری ننمایند.
۴)انتقاد از مدل والتر
مدل والتر برای نشان دادن تاثیر خط مشی تقسیم سود در یک مؤسسه با نرخ بازده های مختلف کاملاً مفید است ، لیکن ماهیت ساده شده مدل والتر میتواند ما را به نتایجی رهنمون کند که اگر چه در چهارچوب مدل مذبور واقعی هستند اما در همه حالات صدق نمی کند مطلب بعد ارزیابی انتقادی از بعضی فرضهای اختصاصی این مدل است.
۱-۴)عدم تامین مالی از خارج مؤسسه
مدل والتر ارزش سهام، خط مشی تقسیم سود و خط مشی سرمایه گذاری را با یکدیگر در هم می آمیزد این مدل چنین فرض میکند که تامین مالی فرصت های سرمایه گذاری موجود از محل عایدات نگهداری شده مؤسسه انجام شده و از منابع مالی خارج از مؤسسه (اعم از وام و غیره ) استفاده نمی شود . وقتی که چنین موقعیتی وجود دارد سرمایه گذاری مؤسسه یا خط مشی تقسیم سود آن و یا هر دو این عوامل زیر حداکثر است که این امر در شکل شماره (۲-۱) نشان داده شده است. محور افقی مبلغ سود به دست آمده ، سرمایه گذاری انجام شده و منابع مالی جدید را به واحد پول نشان میدهد، محور عمودی نشان دهنده نرخ بازده سرمایه گذاری و هزینه سرمایه است . چنین فرض می شود که هزینه سرمایه نسبت به افزایش میزان سرمایه جدید بی تفاوت است .
بنابرین میانگین هزینه سرمایه (k) با هزینه نهایی سرمایه (km) برابر است . نرخهای بازده فرصتهای سرمایه گذاری موجود برای مؤسسه صعودی فرض میشوند .
r<k r=k r>k
نرخ بازده
هزینه سرمایه
Kf=Ke=Kd
E2
I*
Et
شکل ۲-۱ ـ عایدات ، سرمایه گذاری و منابع مالی جدید
این امر بدان معنا است که نخست به سرمایه گذاریهای با بیشترین سوددهی مبادرت شده و سرمایه گذاریهای با بازده کمتر در اولویت های بعدی قرار می گیرند در شکل شماره (۲-۱) وقتی که r مساوی با K (r=k) مبلغ سرمایه I* است اعم از آنکه I از طریق فروش سهام، وصول مطالبات و نگهداری عایدات در مؤسسه و یا از طریق وام به دست آمده باشد.
I حداکثر سرمایه گذاری است اگر عایدات مؤسسه مبلغEt باشد باید مبلغ EtـI* به کل تامین مالی در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری اضافه شود لیکن در مدل ساده نشده والتر امکانات تامین مالی خارج از مؤسسه منظور نگردیده است و لذا مدل والتر برای چنین موقعیتی نشان دهنده این است که ثروت سهامداران با نگهداری تمام عایدات سالیانه (Et) و سرمایه گذاری مجدد آن ها و عدم پرداخت هر گونه سود قابل تقسیم سالیانه حداکثر نمی شود.
در یک مدل جامع تر که امکان انجام تامین مالی از منابع خارج از مؤسسه در نظر گرفته شده باشد ، مؤسسه باید مبالغ جدیدی برای سرمایه گذاری به میزان I* را فراهم نماید و صرفاً در این صورت است که ثروت سهامداران مؤسسه به حداکثر خود میرسد.
۲-۴)مقدار ثابت برای r فرض شده است
مدل والتر بر این فرض استوار است که r همیشه ثابت است در واقع با افزایش سرمایه گذاریr نیز افزایش مییابد . این واقعیت منعکس کننده این امر است که پروژه های دارای سوددهی بالاتر در درجه اول و سپس پروژه های با سوددهی پائین تر باید انجام شود. مؤسسه باید سر مایه گذاری را در نقطه ای که r مساوی با k میگردد متوقف نماید . در تئوری کارایی نهایی سرمایه در شکل(۲-۱) حداکثر سرمایه نقطه I است کهr مساوی K است اگر عایدات سالیانه به مقدار E2 باشد مؤسسه باید سود سهام سالیانه به مقدا ر
E2 -I پرداخت نماید.از سوی دیگر مدل والتر تأکید میکند که اگر عایدی سالیانه معادل E2 باشد عایدی مذبور باید تقسیم گردد زیرا در نقطه E2 ، K بزرگتر از r است خط مشی توصیه شده مذبور کاملاً مخلوط است و احتمالاً منجر به حداکثر کردن ثروت سهامداران مؤسسه نخواهد شد.
۳-۴)مقدار ثابت برای k فرض شده است
هزینه سرمایه یا نرخ تنزیل و یا به عبارت دیگر K مربوط به یک مؤسسه ثابت باقی نمی ماند و مستقیماً به نسبت ریسک مؤسسه تغییر میکند از اینرو ارزش فعلی در آمد مؤسسه به نسبت عکس هزینه سرمایه آن حرکت میکند در واقع با ثابت فرض نمودن نرخ تنزیل (K ) مدل والتر اثر ریسک بر ارزش (سهام ) مؤسسه را نادیده می انگارد.
ب) مدل گوردون
مدل بسیار مشهوری که صراحتاً ارزش بازار (سهام ) مؤسسه را با خط مشی تقسیم سود آن مرتبط میداند به وسیله مایرون گوردون طراحی گردیده است مدل گوردون بر فرضهای اساسی زیر مبتنی است ( اسلامی بیدگلی ،۱۳۷۰، ۱۴).