-
- توجه به کارکنان به عنوان مشتریان داخلی؛
- تمرکز بر رضایتمندی کارکنان.
۲ – مشتری گرایی – در این مرحله از بازاریابی داخلی، درگیری کارکنان با خدمات و پاسخگو بودن آن ها نسبت به مشتریان خارجی مورد توجه هستند. هدف اساسی بازاریابی داخلی ایجاد تعامل مثبت بین کارکنان و مشتریان است. ارائه خدمات مؤثرتر نیازمند هماهنگی مؤثر بین کارکنان بلافصل با مشتریان از یک طرف و کارکنان ردههای بعدی از طرف دیگر است.
۳ – توسعه و گسترش مفهوم بازاریابی داخلی
در این مرحله به کارگیری استراتژیهای بازاریابی داخلی و مدیریت تغییر در سازمان مورد توجه است. به طور کلی در این مرحله بازاریاب داخلی به عنوان ابزار به کارگیری استراتژیها و اداره مشتریان در جهت دستیابی به اهداف سازمانی است (رفیق و احمد، ۲۰۰۰)[۳۲]. با توجه به تغییر و تحولات گسترده در زمینههای مختلف کسب و کار بازاریابی داخلی همسو کننده تمامیسطوح سازمانی با اهمیت بهبود خدمات به مشتریان میباشد . در حقیقت بازاریابی داخلی مقدم و تا حدی ارجحتر نسبت به بازاریابی خارجی است و اگر چه این مقوله در بسیاری از سازمانها کاملا تعریف نشده و یا خارج از حدود اختیارات واحد بازاریابی میباشد،اما بازاریابی امروزی توجه به همسویی کارکنان را در دستور کار اولیه خود قرار داده است . پس از اجرای همگن و بدون نقص مراحل بازاریابی داخلی و خارجی،بازاریابی تعاملی تکمیل کننده مدل بازاریابی نوین بخش محصول – خدمات است . بازاریابی تعاملی یعنی اینکه، کیفیت خدمات درک شده وابسته به کیفیت ارتباطات سیستم میان کارکنان و مشتریان میباشد.
شکل ۲-۱ : سیاستهای بازاریابی برای سازمانهای محصول-خدمت
۲-۱-۵- پیدایش آمیخته بازاریابی
اولین تلاشها و مطالعات در حوزه آمیخته بازاریابی، توسط مرکز پژوهش دانشکده بازرگانی هاروارد در سال ۱۹۲۹ با هدف شناسایی روابط بین فعالیتها و وظایف بازاریابی انجام گرفت. این تحقیق روی نمونه ای از شرکتهای صنایع غذایی انجام گرفت که نتایج قابل توجهی از آن حاصل نشد. تقریباٌ دو دهه بعد جیمز کولیتون[۳۳]با نمونه آماری بزرگتر و طبقه بندی مشخص شرکتها، به نتایج متفاوتی دست یافت . کولیتون بعد از خاتمه یافتن تحقیق، در نتیجه گیری خود، مدیران بازرگانی را با عناوین تصمیم گیرنده، هنرمند و آمیزنده عناصر[۳۴] خطاب کرد .نیل بوردن[۳۵] استاد دانشگاههاروارد پس از مدت کوتاه با الهام از گفته کولیتون –آمیزنده عناصر- برای نخستین بار از اصطلاح آمیخته بازاریابی استفاده کرد.
آمیخته بازاریابی مجموعه ای از ابزارهای بازاریابی است که شرکت با بهره گرفتن از آن ها سعی در تحقق اهداف خود در بازار هدف دارد. این واژه به ترکیب عناصر مفید در انجام ساز و کارهای بازار اشاره دارد و نه تنها قابلیت استفاده از میزان گسترده ای از عناصر را ارائه میدهد، بلکه نشان دهنده آن است که ادغام، نتایج متفاوتی را با مزایای فراوان به وجود میآورد (بیکر[۳۶]،۲۰۰۰) .
۲-۱-۵-۱- آمیخته بازاریابی p4
آمیخته بازاریابی معرفی شده توسط نیل بوردن شامل : برنامه ریزی محصول، قیمت گذاری، مارک گذاری،کانالهای توزیع، فروش شخصی، تبلیغ، ترفیعات، بسته بندی، نمایش، ارائه خدمات، حمل و نقل فیزیکی و یافته ها و تحلیلهای واقعی بود (کنستان تیندس،۲۰۰۶) . پس از آن آلبرت فری عوامل آمیخته بازاریابی را به دو گروه، متغیرهای ارائه (محصول، خدمات، بسته بندی، مارک و قیمت) و متغیرهای فرایند (تبلیغات، ترفیع فروش، فروش شخصی، سیاست، کانالهای توزیع، تحقیقات بازاریابی، تنظیم استراتژی و توسعه محصول جدید) تقسیم کرد.
در سال ۱۹۶۰ مک کارتی[۳۷]، ۱۲ متغیر ارائه شده توسط نیل بوردن را به ۴ گروه با عنوان p4 طبقه بندی کرد که عبارتند از: محصول[۳۸]، قیمت[۳۹]، توزیع[۴۰] و ترفیع[۴۱].
این آمیخته به سرعت مورد پذیرش اندیشمندان قرار گرفت و به عنوان عنصر ضروری و مناسب در تئوری بازاریابی و مدیریت بازاریابی شناخته شد . اکثریت بازاریابان این آمیخته را به عنوان جعبه ابزاری برای بازاریابی مراوده ای و بهترین وسیله جهت برنامه ریزی بازاریابی عملیاتی میدانستند (گوی[۴۲]، ۲۰۰۵) . در ادامه به بررسی اجزای این آمیخته پرداخته میشود .
الف) محصول
درگی (۱۳۸۴) محصول را چیزی میداند که به بازار جهت استفاده، به کارگیری یا مصرف و ارضاء یک خواسته و نیاز ارائه میشود.
ب) قیمت
روستا و همکاران(۱۳۸۳) قیمت را مبالغی میدانند که مشتریان در قبال تحویل گرفتن محصول پرداخت میکنند و آن را جزء حساس ترین عناصر آمیخته بازاریابی معرفی کردهاند .
ج) مکان
روستا و همکاران(۱۳۸۳) توزیع را رساندن محصول تولید شده به مصرف کنندگان در زمان و مکان مناسب و مورد نظر تعریف میکنند
د) ترفیع
گوی(۲۰۰۵) ترفیع فروش را مجموعه برنامه های ارتباطی شرکت در ارتباط با مصرف کنندگان میداند که هدف آن رساندن پیام به مخاطبان شرکت است
با وجود آنکه آمیخته بازاریابی P4 مورد پذیرش گسترده ای قرار گرفت دارای محدودیتهایی میباشد و از نقطه نظرات مختلفی هم مورد انتقاد اندیشمندان واقع شده است در زیر به بررسی برخی از این محدودیتها و انتقادات پرداخته میشود.
در ﻣﺠﻤﻮع ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻌﺎلیتهای ﻣﺪیریت ﺑﺎزار را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺗﺤﺖ ﭼﻬﺎر ﻋﻨﻮان و ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﯽ ذﮐﺮ ﺷﺪه( ﻣﺤﺼﻮل، قیمت، ﻣﮑﺎن، ترویج) رده ﺑﻨﺪی ﮐﺮد. کاتلر(۱۳۸۵) بیان کرد که نیاز ﺑﻪ اﻓﺰودن دو ﻋﺎﻣﻞ دیگر ﺑﻪ آمیخته بازاریابی وﺟﻮد دارد و ﺑﻪ آﻧﻬﺎ سیاست[۴۳] و ﺑﺎور ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ[۴۴] ﻋﻨﻮان داد.
ﺑﺮﺧﯽ از ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮان، آمیخته بازاریابی در ﻫﺮ ﺑﻨﮕﺎه اﻗﺘﺼﺎدی را ﻋﻼوه ﺑﺮ ﭼﻬﺎر ﭘﯽ ﻣﻌﺮوف (ﻣﺤﺼﻮل، قیمت، تبلیغات و پیشبرد ﻓﺮوش، توزیع یا ﻣﮑﺎن ﻋﺮﺿﻪ)، ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﺎی دیگری ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺮدم[۴۵]، ﻗﺪرﺗﻬﺎی ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺑﺎزار[۴۶]، ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻨﺪی[۴۷] و رواﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ[۴۸] ﻣﯽ داﻧﻨﺪ(بلوریان ﺗﻬﺮاﻧﯽ، ۲۰،۱۳۷۶).
۲-۱-۶- الگوی c4 بازاریابی
مدل p4 آمیخته بازاریابی را از دیدگاه تولید کننده محصول یا ارئه دهنده خدمت مورد توجه قرار داده و توجه چندانی به متغیرهای بازاریابی از نقطه نظر خریداران و مصرف کنندگان نداشت. مدل c4 که توسط رابرت لوتربورن در دهه ۱۹۹۰ توسعه داده شد، آمیخته بازاریابی را از دیدگاه خریداران مورد توجه قرار داد.
عناصر آمیخته بازاریابی در مدل c4 شامل ارزشهای مشتری پسند[۴۹]، هزینه مصرف کنندگان[۵۰]، راحتی و آسودگی در خرید[۵۱] و ارتباط با مشتریان[۵۲] است.
الف)ارزشهای مشتری پسند
شرکتها باید محصولات و خدمات مورد نیاز مشتریان را تولید و ارائه کنند، نه محصولات و خدماتی که توان تولید آن را دارند. تولید کنندگان محصولات یا ارئه دهندگان خدمات میتوانند از طریق راه کارهای زیر میزان ارزش دریافتی مشتریان خود را بالا ببرند:
-
- سفارش سازی محصولات یا خدمات: سفارش سازی یعنی شرکت نیاز هر مشتری را تشخیص دهد و متناسب با شرایط خاص هر مشتری محصول یا خدمتی جهت برآوردن تقاضای مشتری عرضه نماید.
-
- خدمات سریع: ارائه خدمات در حداقل زمان ممکن به مشتریان و تعهد به رعایت آن، باعث جلوگیری از اتلاف وقت مشتریان میشود.