- نوآوری رادیکالی:
تغییری اساسی است که نشان دهندۀ یک الگوی تکنولوژیکی جدید بوده و نیازمند تواناییهای سازمانی بیشتر و دانش عمیق تر میباشد.
- نوآوری افزایشی:
به عنوان تغییرات تکنولوژیکی کوچکتر در سازمان جهت تولید محصولات و خدمات میباشد و برخلاف نوآوری رادیکالی نیازمند تواناییهای سازمانی زیادی نیست (Al-Hakim and Hassan, 2011).
دمانپور[۲۴] (۱۹۹۱) نوآوری را به دو دستۀ تقسیم نموده است:
۱) نوآوری رادیکالی
۲) افزایشی
در نوآوری رادیکالی تغییرات اساسی در فعالیتهای سازمان صورت گرفته و تغییرات آشکاری از رویه های موجود ارائه می شود ولی در نوآوری افزایشی، ما شاهد تغییرات کمتری در رویه ها هستیم. دامانپور بین نوآوری تکنیکی و اجرایی نیز تمایز قائل شده است. نوآوری تکنیکی، شامل تکنولوژی ها، محصولات و خدمات جدید است در حالی که نوآوری اجرایی اشاره به رویه ها، سیاست ها و اَشکال سازمانی جدید دارد. در نتیجه باید بین نوآوری محصول، نوآوری رویه ها و نوآوری اجرایی تفاوت قائل شد (Valencia et al.., 2010).
۲-۱-۲) رویکرد اساسی به نوآوری
در صنعت سه رویکرد اساسی در مورد نوآوری وجود دارد که عبارتند از : رویکرد ساختاری ، خلاق و پویا.
-
- نوآوری ساختاری ، طی عصر صنعتی رایج گردید و هدف آن مهندسی کارا و اثربخش نوآوری در قالب مجموعه راهنماهای خاص بود . این نوع نوآوری در ابتدا در شرکت های بزرگ مورد استفاده قرا رگرفت و نسبت به سایر رویکرد ها ،بیشتر بر روی رهبری درونی ، برنامه ریزی استراتژیک ،اجرای اثربخش ایده ها فشار سهامدارو منابع مالی تأکید کرده و تأکید اندکی بر روی محیط خلاق جهت ایجاد نوآوری دارد .
-
- نوآوری خلاق ، بیشتر در سازمان های کوچک که تمرکز بر روی یک تصویر کلی از شرکت آسان تر صورت می پذیرد ،رایج گردیده و توجه اساسی آن بر روی ابعاد انگیزشی نوآوری به جای ابعاد فرآیندی است .
-
- نوآوری پویا ترکیبی از رویکردهای ساختاری و خلاق است و کسب و کارها در اندازه های متفاوت اعم از بزرگ و کوچک میتوانند از این نوع نوآوری برای کسب موفقیت استفاده کنند . در حقیقت نوآوری پویا ، تفکر و برنامه ریزی استراتژیک را از رویکرد ساختاری و نیاز به اجرای برنامه ها را از رویکرد خلاق وام گرفته است ( طالبی ، ۱۳۸۵) .
۲-۱-۳) فرایند نوآوری
بسیاری از صاحبنظران نوآوری را بیشتر در قالب یک فرایند تعریف می نمایند. در اصل فرایند نواوری از یک تصور شروع و به انتشار تجاری محصول یا خدمت جدید ختم می شود.
به یک اعتبار فرایند نوآوری با ۴D بیان می شود:
۱) کشف[۲۵]
۲) ایده پردازی[۲۶]
۳) طراحی[۲۷]
۴) انتشار[۲۸]
در بعد فرایند، تعریف واضحی از اینکه یک نوآوری از کجا آغاز می شود و به کجا ختم می شود، ضروری است. این فرایند را هاشیلد به هفت مرحل، پشت سر هم تقسیم میکند (فتحیان و همکاران،۱۳۸۴).
ارائه دهنده
کشف
تحقیق
توسعه
معرفی
به کارگیری مستمر
اختراع
شکل ۲-۶) فرایند نوآوری هاشیلد
فتحیان و همکاران،۱۳۸۴
۲-۱-۴) عوامل مؤثر بر نوآوری
عوامل زیادی بر روی نوآوری تاثیر دارند که عبارتند از عوامل فردی، عوامل سازمانی و عوامل محیطی. که از بین این ها، عوامل سازمانی بیشترین تاثیر را بر روی نوآوری دارند. عوامل سازمانی مانند اندازۀ سازمان، پیچیدگی سازمانی، طراحی سازمانی، استراتژی، رهبری، فعالیت های منابع انسانی و فرهنگ سازمان.از طریق اجتماعی سازی، افراد آگاه میشوند که آیا رفتارهای خلاقانه و نوآورانه، قسمتی از مسیر حرکت تجاری است. در عین حال سازمان میتواند از طریق فعالیت ها، سیاست ها و رویه ها، ارزش هایی را ایجاد کند که خلاقیت و نوآوری را مورد حمایت قرار داده و متعاقباً ظرفیت نوآوری بهبود مییابد (Valencia et al.., 2010).
۲-۱-۴-۱) تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری
نوآوری سازمانی به عنوان منبع مهم مزیت رقابتی پایدار میباشد. فرایند نوآوری شا مل کسب، انتشار و استفاده از دانش جدید و موجود میباشد. نوآورپذیری یک سازمان دقیقاً باتوانایی آن سازمان در استفاده و به کار بردن منابع دانش خود مرتبط است. مدیریت دانش، دیدگاهی از نفوذ و اِعمال مؤثرتر دانش و تخصص برای ایجاد ارزش و افزایش اثربخشی سازمانی میباشد. سازمان هایی که سطح بیشتری از ظرفیت مدیریت دانش را نشان میدهند تأثیر یادگیری را تجربه میکنند که میتواند قابلیت های آ نها در کاهش دوباره کاری، واکنش و پاسخ سریع به تغییر، و خلق ایده های جدید و نوآوری بهبود دهند. مدیریت مؤثر دانش، انتقال و مبادله دانش مورد نیاز در فرایند نوآوری را تسهیل میکند وعملکرد نوآوری را از طریق ایجاد و توسعه بینش و قابلیت ها یا ظرفیت های جدید افزایش میدهد. بنابرین، ظرفیت مدیریت دانش نقش مهمی را در حمایت و تسریع نوآوری ایفاء میکند. چون مدیریت دانش در فرایند نوآوری، پیچیده است (برومند و رنجبری، ۱۳۸۸). هنگامی که دانش در سازمان مورد استفاده قرار میگیرد ، یادگیری رخ میدهد و موجب بهبود موجودی دانش می شود . بنابرین ، سازمانی که به مدیریت اثر بخش دانش می پردازد ، به احتمال زیاد به یک سازمان یادگیرنده تبدیل می شود . مدیریت اثربخش دانش نیزبه عنوان روشی برای بهبود نوآوری و عملکرد معرفی شده است (Darroch and McNaughton, 2002).
۲-۱-۵) موانع بروز نوآوری
موانع بسیاری وجود دارد که میتواند سبب شود فرایند نوآوری با مشکلات جدی مواجه شودکه بعضی از این موارد به شرح زیر میباشند:
-
- دسترسی نداشتن به منابع امکانات و تجهیزات
-
- عدم تشویق و حمایت از نوآوران
-
- افق زمانی کوتاه مدت برای سودآوری
-
- عدم پذیرش ریسک، شکست و اشتباهات
- عدم دسترسی به اطلاعات موثق، شفاف، مرتبط و به موقع و…
از جمله موانع نوآوری عبارتند از: عوامل فرهنگی، ساختاری، محیطی و فرایندهای داخلی سازمان ها (سعیدی کیا، ۱۳۸۶).
۲-۱-۶) زیر سیستم های ایجاد نوآوری
سیستم نوآوری از سه زیر سیستم اصلی به شرح زیر تشکیل شده است:
- زیر سیستم تولید ایده
در زیر سیستم تولید ایده ، تلاش می شود ایده های بیشتر وبهتری با سرعت بیشتر و بهتری با محصول تشکیل می شود . در تئوری های قدیمی ایده ها را متعلق به افراد خاص یا نهایتاًً واحدهای تحقیقاتی میدانستند که جایی جدا از سازمان اصلی به خلق ایده مشغول اند. اما در تئوری های جدید ، به این حقیقت توجه شده که هنگامی ایده ها توسعه مییابند که افراد با پدیدههای جدید ، مسائل ومشکلات جدید واندیشه های متفاوت با انندیشه ی خود سرمایه اجتماعی وکار داشته باشند. بنابرین در تئوری های جدید ، ساختارماتریسی ، تشکیل تیم های بین بخشی میان کارکردی مورد توجه قرار میگیرد وتلاش می شود تا افراد با اطلاعات جدید، دانش جدید و افراد دیگر ارتباط داشته باشند. در چنین فضایی، تناسب ساختارها و فرایند ها، نظام مدیریتی و فرهنگی سازمان وسیستم های مدیریت پروژه از اهمیت وتأثیر بیشتری برخوردار است .