تعهد سازمانی عبارت از نگرش های مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان ” نه شغل ” است که در آن مشغول به کارند .در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرارمی دهد(استرون، ۱۳۷۷). شهید مطهری(۱۳۶۸) درباره تعهد چنین میگوید : تعهد به معنی پایبندی به اصول یا فلسفه یا قراردادهایی است که انسان به آن ها معتقد است و پایدار با آن ها میباشد. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آن ها و برای حفظ پیمان بسته است صیانت کند.
شلدن[۸۸](۲۰۰۳) به نقل از ساروقی ( ۱۳۷۵)،تعهد سازمانی را چنین تعریف میکند: نگرش یا جهت گیری که هویت افراد را به سازمان مرتبط یا وابسته میکند. به عقیده سالانسیک[۸۹] (۱۹۷۷) تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقادمی یابد که به فعالیت ها تداوم بخشد و مشارکت مؤثر خویش را در انجام آن ها حفظ کند.
بوکانان(۱۹۸۷) تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزشها و اهداف سازمان میداند و بیان میدارد که وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن است . به نظر لوتانز[۹۰](۲۰۰۸ ص ۱۲۶) تعهد سازمانی به عنوان یک نگرش، اغلب این گونه تعریف شده است : تمایل قوی به ماندن در سازمان، تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان ، اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف .
به زعم شرمرهورن[۹۱] ، هانت و آزبرن[۹۲] ۲۰۰۴، تعهد سازمانی که ارتباط تنگاتنگی با رضایت شغلی دارد ، عبارت است از میزانی که یک شخص قویا ً خود را با سازمان تعیین هویت کرده و نیز خودش را بخشی از آن سازمان احساس میکند و شخصی که از تعهد سازمانی بسیار بالایی برخوردار است به سازمان بسیار وفادار است. بارون و گرینبرگ[۹۳] (۲۰۰۵) معتقدند که تعهد سازمانی عبارت است از : نگرش مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمانی که در ان مشغول به کار هستند.
به طور کلی تعهد سازمانی به درجه ای که یک شخص ارزشها، اهداف، حس وظیفه شناسی و وفاداری به سازمان را درونی میکند برمی گردد. این نوع تعهد منعکس کننده یک هماهنگی بین نیازها و ارزشهای شخص و سازمان میباشد که به موجب آن یک هدف واحد نیرومند در بین کارکنان و گروههای کاری ایجاد میگردد(کاشمن[۹۴] ، ۲۰۰۶). عراقی( ۱۳۷۷) اظهار میدارد که در متون تحقیقی اخیر ، نگرش کلی تعهد سازمانی، عامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیشبینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است.
۲-۲-۲-۳- انواع تعهد
رضائیان (۱۳۷۴) اظهار میدارد که مدیران در مجموعه ای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع ، تعهد نسبت به سازمان ، تعهد نسبت به خود، تعهد نسبت به افراد و گروه کاری ، تعهد نسبت به کار. هرسی و بلانچارد[۹۵](۱۹۹۶)، بیان میکنند که هر یک از تعهدات به طور جداگانه فوق العاده در کار مدیریت مؤثر و بااهمیت است. حال به ترتیب به انواع تعهدهای ذکر شده می پردازیم:
-
- تعهد نسبت به مشتری: اولین و شاید مهمترین تعهد سازمانی بر مشتری تأکید دارد. مدیران ممتاز می کوشند به مشتریان خدمت مفید ارائه کنند.مدیران از دوطریق عمده تعهد خود را نسبت به مشتری نشان میدهند ، یکی انجام خدمت ودیگری ایجاد اهمیت برای او.
-
- تعهد نسبت به سازمان: دومین تعهد مدیریت بر سازمان تأکید دارد . مدیر مؤثر خود تصویرگر افتخار سازمان خویش است . مدیر این تعهد را به گونه ای مثبت به سه طریق نشان میدهد. خوش نامکردن سازمان، حمایت از مدیریت رده بالا و عمل کردن بر اساس ارزشهای اصلی سازمان.
-
- تعهد نسبت به خود: سومین تعهد تکیه بر شخص مدیر دارد. مدیران ممتاز تصویری قوی و مثبت از خویش برای دیگران رقم میزنند. آن ها در همه موقعیت ها به عنوان قدرتی قاطع عمل میکنند. این طلب را با خدمت به خود و یا خودپرستی نباید اشتباه کرد. تعهد به خود از سه فعالیت خاص معلوم می شود : نشان دادن خودمختاری، مقام خود را به عنوان مدیر تثبیت کردن و قبول انتقاد سازنده.
-
- تعهد نسبت به مردم: چهارمین تعهد مدیریت بر کار تیمی وفردفرد اعضای گروه تأکید دارد. مدیران ممتاز نسبت به کسانی که برای آن ها کار میکنند ایثار نشان میدهند. این عمل به استفاده مدیر از شیوه صحیح رهبری به منظور کمک به افراد در حصول توفیق در انجام وظایفشان اشاره دارد.تمایل مدیر به صرف وقت و انرژی و کار روزانه با زیر دستان، نشان دهنده تعهد مثبت اونسبت به مردم است. بخصوص سه عمل حیاتی از اجزای تشکیل دهنده این تعهد هستند. نشان دادن علاقه مندی مثبت و بازشناسی، دادن بازخورد پیشرفتی و ترغیب ایده های نوآورانه .
- تعهد نسبت به وظیفه(تکلیف): پنجمین نوع تعهد مدیریت بر وظایفی تکیه دارد که باید انجام گیرند. مدیران موفق به وظایفی که مردم انجام میدهند، معنا می بخشد آنان برای زیردستان کانون توجه وجهت را تعیین کرده ، انجام موفقیت آمیز تکالیف را تضمین میکنند. چنین تعهدی زمانی عملی است که هدف اصلی وصحیح ،سادگی و عمل گرایی آن حفظ شود وموجب مهم جلوه دادن تکلیف(وظیفه) شود. در صورتی که اینپنج تعهد به طور مستمر انجام گیرند کلید مؤثر مدیریت انجام خواهند شد. مدیر حلقه اتصال میان هر یک از تعهدات است. مدیر ممتاز ضمن اعمال دیدگاه های خود، نباید این پنج تعهد را از نظر دور داشته باشد. مدیر ممتاز در مورد روند پیشرفت و حمایت از تعهدات، فرد اصلی است. مدیر با قبول مسئولیت شخصی وعمل کردن در مقام نیروی مثبت میتواند قویا در سازمان، مردم آن، وظایف و مشتریان تأثیر گذارد. این مدیران ممتاز تشخیص میدهند که تکلیف خود آنان این است که نسبت به مشتری، سازمان، وظایف کلیدی مردم و خودشان تعهد ایجاد کنند .معنای این سخن آن است که برای هر تعهدی باید نگرشهای مناسب به وجود آورد و علاقه مثبت نشان داد. این کار وظیفه تک تک افراد می شود و نه وظیفه مدیر تنها. مدیر ممتاز باید خود را با معیارهای این پنج تعهد نزدیک کند و با هماهنگی دیگران برای ایجاد آن ها به تلاش و کوشش بپردازد. به وجود آمدن تعهدات، به کمک فداکاری و خدمت انجام میگیرد. وقتی مدیر ممتاز نسبت به زیردستان خود به طور واقعی وفادار باشد زیردستان نیز نسبت به وظایف خود گذشت وتعهد نشان میدهند.
۲-۲-۲-۴- عوامل مؤثر برتعهد سازمانی
ماتیو و زاجاک[۹۶](۲۰۰۱) با تجزیه وتحلیل یافته های بیش از دویست تحقیق مقدمات ایجاد تعهد را به پنج دسته به شکل زیر تقسیم کردهاند.
الف- ویژگی های شخصی مؤثر بر تعهد سازمانی