آمابیل(۱۹۸۹؛به نقل از بگتو [۹۳]،۲۰۱۰) فرضیه ای را تحت عنوان انگیزش درونی فرایند خلاقیت ارائه میکند. بر این اساس انگیزش درونی افزایش دهنده ی خلاقیت و در مقابل انگیزش بیرونی کاهش دهنده است. به دنبال آن آمابیل در طی سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶(کازبلت،بگتو و رانکو[۹۴]،۲۰۱۰)، دیدگاه تجدید نظر شده اش درباره ی تأثیر انگیزش بر خلاقیت ، بیان میکند که گاه محرک های بیرونی نیز به همراه محرک های درونی در خلاقیت نقش مثبتی ایفا میکنند. سایر نظریه های خلاقیت نیز معتقدند که برخی از انواع انگیزش بیرونی ممکن است همراه با انگیزنده های درونی در شخص خلاق وجود داشته باشد(رانکو و استرنبرگ،۲۰۱۰؛کافمن و استرنبرگ،۲۰۱۰،هنسی،۲۰۱۰). همان طور که قبلاً گفته شد توانمندسازی روانشناسی افزایش انگیزش درونی برای انجام وطایف محوله است که بر علاوه بر خودکارآمدی سه حوزه ی خودمختاری، معنی دار بودن و مؤثر بودن را نیز شامل می شود(توماس و ولتهوس،۱۹۹۰).
دسی و رایان (۲۰۱۲) معتقدند که در صورت ارضای نیازهای “شایستگی”،”تعلق” و “خودمختاری” (شایستگی و خودمختاری از ابعاد توانمندسازی روانشناختی هستند) افراد به صورت خود مختار برانگیخته میشوند. خودمختاری به معنای نیاز به تجربه کردن انتخاب در آغاز و تنظیم رفتار میباشد.انسان خود مختار کسی است که میل دارد به جای اینکه رویدادهای محیط، اعمال او را تعیین کنند ،خودش حق انتخاب داشته باشد(دسی و رایان، ۲۰۱۲). بر اساس نظریه خود نعیین گری دسی و رایان انگیزش درونی در پی برآورده شدن سه نیاز اساسی ارتباط با دیگران، خود مختاری و شایستگی است. بر اساس پژوهش های کانتی و همکاران (۲۰۰۱) و سلیمی و همکاران (۱۳۹۱) بین انگیزش درونی، میزان ارضای سه نیاز ارتباط، خودمختاری و شایستگی و خلاقیت ارتباط معناداری وجود دارد.
یکی دیگر از ابعاد توانمندسازی روانشناختی خودکارآمدی است که در واقع همان حس شایستگی، قابلیت و توانایی کنار آمدن با زندگی است.کانگر و کاننگو (۱۹۹۸) احساس خودکارآمدی شخصی را شاخص توانمندسازی فردی می دانند. نتایج پژوهش قربانی و همکاران (۱۳۹۲) نشان داد که منابع خودکارآمدی حالت های شناختی و هیجانی هستند به ویژه زمانی که فرد خود را مورد ارزیابی قرار می دهدوکسی که در سطح بالاتری از خودکارامدی باشد میتواند خلاقیت شناختی و هیجانی خود را بهبود بخشد که خود باعث حل مسئله و پیشرفت تحصیلی می شود.
افراد دارای حس مؤثر بودن معتقدند موانع بیرونی فعالیت های آن ها را کنترل نمی کند بلکه آن ها توانایی همسو کردن محیط را با خواسته های خود دارند(توماس و ولتهوس،۱۹۹۰). در واقع می توان گفت این افراد منبع کنترل درونی دارند. بر اساس مدل های نظام یافته خلاقیت، نوع کنترل و انگیزش افراد از جمله خودکارآمدی، منبع کنترل و باورهای خود تنظیمی منجر به افزایش یا کاهش خلاقیت می شود(هنسی،۲۰۰۳).
به طور کلی می توان از طریق افزایش حس استقلال، خودآگاهی، مشارکت در تعیین اهداف، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس و ریسک پذیری خلاقیت راپرورش داد (ولتهوس،۱۹۹۰) که همگی به نوعی ابعاد توانمندسازی روانشناختی را تشکیل میدهند.
۶-۲-پژوهش های انجام شده
با توجه به اینکه پژوهشگر پس از جستجوی بسیار در پژوهش های داخلی و خارجی موفق به یافتن پژوهشی که به طور مستقیم اثر توانمندسازی روانشناختی بر خلاقیت هیجانی و خلاقیت شناختی را بسنجد، نشد لذا در این بخش از پژوهش سعی بر آن است تا ارتباط ابعاد توانمندسازی روانشناختی با خلاقیت و یا ابعاد و مؤلفه های شناختی و هیجانی در پژوهش های مختلف بررسی شود.
۱-۶-۲-پژوهش های انجام شده داخلی
صالحی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهشی رابطه ابعاد خلاقیت (انعطاف پذیری، بسط و اصالت) را با توانمندسازی بررسی کردند. جامعه آماری این این پژوهش را تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ تشکیل میداد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان ۱۳۶ نفر انتخاب شد. نتایج حاصل نشان داد که بین ابعاد انعطاف پذیری، بسط و اصالت با توانمندسازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین مؤلفه بسط میتواند توانمندسازی را پیشبینی کند.
سمرقانی مطلق و حسنی(۲۰۱۳) در پژوهش خود به بررسی نقش واسطه ای توانمندسازی در نوآوری و خلاقیت کارکنان پرداختند. نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین توانمندسازی و نوآوری و خلاقیت کارکنان بود (۵۹/۰=r،۰۱/۰>p).
در پژوهشی قربانی و همکاران(۲۰۱۲) به دنبال پاسخ به این سؤال بودند که آیا خودکارآمدی پیشبینی کننده ی مؤلفه های خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی است؟جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر اصفهان بودند که ۶۰ دختر ۱۴ تا ۱۷ سال به صورت تصادفی انتخاب شدند.نتایج نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار بین خودکارآمدی و خلاقیت شناختی (۶۲/۰=r،۰۱/۰>p) و خلاقیت هیجانی (۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) بود.
منطقی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی تأثیر توانمندسازی بر روی عادات خلاقیت فردی پرداختند.نتایج نشان داد که بین توانمندسازی و عادات خلاق فردی همبستگی قوی و مستقیمی وجود دارد.همچنین سهم ابعاد توانمندسازی در پیشبینی تغییرات عادات خلاق ۸۲/۰ بود.
سلیمی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین تحقق نیازهای روانی(ارتباط با دیگران، خودمختاری و شایستگی) با خلاقیت پرداختند. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که خلاقیت به وسیله ارتباط با دیگران، خودمختاری و شایستگی قابل پیشبینی است.
مرزیه و همکاران (۱۳۹۱) پژوهشی دررابطه بین حمایت خودمختاری ادراک شده(ارضا کننده نیاز به خود مختاری) و ساختار ادراک شده(ارضا کننده نیاز به شایستگی) با خلاقیت در دانش آموزان انجام دادند. در این راستا نمونه ای ۵۰۰ نفری از میان دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم مقطه متوسطه شهر زاهدان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره حاکی از ارتباط مثبت و معنادار حمایت خودمختاری ادارک شده و ساختار ادراک شده با خلاقیت بود.
در پژوهشی کاظمی و همکاران(۱۳۹۰) رابطه بین خودکارآمدی با خلاقیت شناختی و خلاقیت هیجانی را بررسی کردند. تحلیل یافته ها نشان داد که خودکارآمدی هم با نمره خلاقیت شناختی (۶۲/۰=r،۰۱/۰>p) و هم با نمره کل خلاقیت هیجانی(۲۲/۰=r،۰۱/۰>p) رابطه مثبت و معناداری نشان میدهد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه های خلاقیت شناختی، خودکارآمدی بیشترین توان پیشبینی را برای مؤلفه سیالی(۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) و در بین مؤلفه های خلاقیت هیجانی بیشترین بیشترین توان پیشبینی را برای مؤلفه صداقت (۶۰/۰=r،۰۱/۰>p) نشان میدهد.
هویدا و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی به تحلیل راهبردهای رفتار محور خود رهبری و ارتباط آن با خلاقیت در اعضای هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت پرداختند. یافته ها نشان داد که بین راهبرد رفتار محور خودرهبری و خلاقیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.